دوست ارجمند و پویا وجوینده ام رضا نامور پرسیده اند

دوست ارجمند و پویا وجوینده ام رضا نامور پرسیده اند

دوست ارجمند و پویا وجوینده ام  رضا نامور پرسیده اند

استاد پارسی من شنیدم شرکت تاتا که بزرگترین مارک تجاری هند محسوب میشه بنیانگذار و مدیرانش همین پارسیان زرتشتی هستن که تو نوع خودش جالبه و باعث افتخار.

پاسخ :

پارسیان هند

فشار تازیان به زرتشتیانی که نمی خواستند دین خود را تغیردهند زیاد بود ، از سوی دیگر جزیه کمر شکنی می باید پرداخت بکنند که توان آنرا نداشتند در نتیجه از خراسان به ویژه نیشابور سیل گریز آغازید گروهی تا چین فرارکردند به سوی جزیره هرمز گریختند اما اینجا نیز به دست تازیان افتادند، از اینجا نیز پس از پانزده سال اقامت با هر بدبختی خود را به  جزیره ای به نام دیب رساندند پس از نوزده سال در این جزیره باز با بدبختی تمام رهسپار هند شدند در کرانه ی غربی هند به آنها با شرایطی اجازه سکونت دادند .نویسنده ی قصه سنجان می نویسد که : در سال ۷۸۵میلادی در " سنجان " ساکن شدند و آتشی را که ازایران با خود آورده بودند در آتشکده ای به نام " آتش ایران شاه " تخت نشین کردند .

و همانطور که در گاتا آمده است " در ابادانی جهان باید شرکت کرد " در ابادانی محل سکونت خود و.... شرکت کردند و خیر و نیکی را به کردار در آوردند.

اینان چه در زمانی که هندوستان تحت اشغال انگلستان بود و چه اینک که مستقل است و نقشی جهانی داشته و،گام نیک برداشته اند، در اینجا  بسنده می شود از بردن نام سه تن :

دادابایینوروزجی پدر آزادی هند،

جمشید جی تاتا پدر صنعت هندوستان

و ژنرال مانکشاه نخستین فیلد مارشال هند !

 

دادابای نوروزجی نخستین فرد پارسی است که به نمایندگی پارلمان انگلستان برگزیده شد . با کوشش نامبرده کنگره ملی هند برای کسب استقلال تشکیل شد و ریاست کنگره را در سال های ۱۸۸۶،۱۸۹۳، ۱۹۰۶ به عهده داشت در زیر مجسمه دادابایی که در میدان

Flora Fountain

بمبی نسب شده نوشته شده

The grand old man of country

 

جمشید جی تاتاپور نوشیروانجی که او را پدر صنعت هند نام گذاشته اند نخست وارد کار تجارت شد و سپس به صنعت روی آورد و در سال ۱۸۷۷ کارخانه ی نخ ریسی و پارچه بافی تاتا در بمبی را سامان بخشید و پس تر پروژه بزرگ هیدروالکتریک که محصول برقش یک ششم برق هندوستان بود پیاده کرد . بزرگترین کار تاتا بنیادگذاری کارخانه  آهن و پولاد جمشیدپوربود که امروز دارای بخش های پولادسازی ، ماشین سازی ، هواپیماسازی، و .... است که فرزندانش آنرا اداره می کنند. یکی از کارهای دیگرجمشید جی دادن بورس تحصیلی به دانشجویانی بود که در اروپا و امریکا دانش می اندوختند در همین راستا موسسه علمی بنگلور بوجود آورد .از یادمان های دیگر تاتا هتل بزرگ تاج محل است .

 

از جمله ی دیگر پارسیان نامور ژنرال سام هرمزجی مانکشاه رئیس ستاد ارتش  و فرمانده ی نیروی زمینی هند است . در سال ۱۹۶۹ به مقام ریاست ستاد کشور رسید و بواسطه ی کاردانی که در جنگ هند و پاکستان از خود نشان داد در دوم ژانویه ۱۹۷۳ از سوی ریاست جمهوری هند به درجه فیلد مارشالی رسید. او نخستین کسی است که پس از استقلال هند به چنین درجه ای رسیده است .

 

پارسیان هند،‌ نخستین تندیس فردوسی را ساختند

http://asatiriran.mihanblog.com/post/121

ساخت نخستین تندیس فردوسی توسی به دست پارسیان هند و برای گرامیداشت یاد و نام این حماسه‌سرای بزرگ ایران به شادباش هزارمین زادسال فردوسی انجام شد.

در جشن هزارمین زادسال فردوسی در ایران، سه تن از پارسیان هندوستان به نام‌های «دستور نوشیروان خانصاب»، فرنشین پارسیان دکن٬ «جمشید جی‌اون‌ والا» و «بهرام گورا نکلساریا» و نیز شماری دیگر از پارسیان به ریاست پشوتن جی‌مارکار بر آن شدند که برای گرامیداشت این بزرگ‌چکامه‌سرای ایرانی، آثاری بسازند.

ساخت برج ساعت در یزد به کوشش پشوتن جی مارکار و ساخت نخستین تندیس فردوسی برای نصب در میدانی در تهران نمونه‌ای از این کارها بود 

به گزارش «تابناک»، داستان چگونگی نصب نخستین تندیس چکامه‌سرای نامی ایران‌زمین، حکیم ابوالقاسم فردوسی، یکی از روایت‌هایی است که نشان از احترام ایرانیان به بزرگان مرز و بوم خود دارد. اسناد زیر گویای، چگونگی نصب و نامه‌‌نگاری‌های انجام‌شده تا نصب این اثر در تهران است.

 

شماره سند: 720 – 123003

تاریخ سند: 5/10/1321 خورشیدی

عنوان سند: نامه‌نگاری‌هایی درباره‌ی تندیس فردوسی و جای نصب آن در میدان فردوسی

گزارش سند: نامه از سوی رستم گیو، فرنشین انجمن زرتشتیان تهران و نماینده‌ی زرتشتیان، خطاب به نخست‌وزیر [احمد قوام] نگاشته و در آن اشاره شده که تندیسی از حکیم فردوسی از جنس برنز و با وزنی نزدیک به دو تن و نیم در بمبئی هند ساخته شده و آماده‌ی فرستادن به ایران است. وی در این نامه، خواهان یاری برای ورود تندیس و نصب آن در جایی مناسب شده است. در پایین نامه، دستورهایی در این‌باره دیده می‌شود.  

ناموران پارسی در هنر

Zubin Mahta

Freddie Mercury (Farrokh Bulsara)

 http://en.wikipedia.org/wiki/List_of_Parsis

 

در نوشتن این مقاله از سایت های پارسیان و کتاب مراسم مذهبی و آداب زرتشتیان کارکرد موبد اردشیر آذرگشسب بهره گرفته شد

" به شرط چاقو به دنیا آمده اند "

" به شرط چاقو به دنیا آمده اند "

by Touradj Parsi on Thursday, 20 October 2011 at 16:36

" به شرط چاقو به دنیا آمده اند "

پروین صفاری

اینجا سالهاست که دیگر به قصه های هم گوش نمی دهند دست خودشان نیست به شرط چاقو به دنیا آمده اند و "تا پیراهنت را سیاه نبینند , باور نمی کنند چیزی از دست داده باشی"

پروین صفاری

***

  به شرط چاقو به دنیا آمده اند " من از دو منظر به این جمله می نگرم روان شناسی و جامعه شناسی می بینم فنومن هایی درست شده که با آنها فاصله دارم در نتیجه باید با ابزار تازه روان شناختی و جامعه شناختیبه سوی شان رفت و آنالایز کرد ! همین جمله آن چنان مرا با خود برد که جز یک پژوهش میدانی که بتواند پاسخگو باشد ره دیگری نیست . اهل تعارف اصلن نیستم زبانی باز و بازتر درام که بی پروا هم هست به شما " پروین بانو صفاری "  دست مریزاد می گویم و به همن دلیل مرتب به خانه شما " سایت "سر می زنم تا بتوانم به روز بشوم . با مهر همیشگی

 

" خیر " را آری نگفتنن تا " شر " نرنجد !

سعدی دو چیز می شکند قدر مرد را
تصدیق بی وقوف و سکوت وقوف دار .سعدی


در اینجا مرد را به معنای انسان ترجمه می کنم چرا که خود واژه " مرد " در گیو مرتن که همان کیومرث است به معنای انسان میرنده آمده است پس خود واژه مرد انسان میرنده است، اما:

سکوت وقوف دار یا سکوت آگاهانه یک نوع شریک دزد و رفیق قافله بودن است !
" خیر " را آری نگفتن تا " شر " نرنجد و ...... من این چنین نتیجه گرفتم ازسخن جامعه شناسانه و روان شناسانه سعدی شما چه نتیجه گرفتید ؟ با مهر همیشگی

پشت کدامین واژه جا مانده ای ؟

 

پشت کدامین واژه جا مانده ای ؟

 

تورج پارسی

 

پشت کدامین واژه جا مانده ای ؟

آنگاه که رفتی همه ی دریاها را گشتم

شن ها ی هزاران قاره را بوییدم

جا پایی از تو  ندیدم

و مرا نیز بال پروازی نبود که هزاران آسمان را بگردم

پشت کدامین واژه جا مانده ای ؟ پشت کدامین واژه ......

تورج پارسی

هیژده اکتبر ۲۰۱۱

بزن،هرچه خواهی ..به هر نغمه ای

یکی از شاگردان سال های دور و نزدیک به من " پرند خیال "  شعری را به ما پیشکش کرده است ایشان نوشته اند :

.... ..این شعر رونیز تقدیم شما می کنم درضمن از موسیقی درین سال ها غافل نشدم .

 

بنازم به نازتو ،خورشید ناز

که پرده درانی..ازین کهنه ساز

بزن،هرچه خواهی ..به هر نغمه ای

که شورم. سر ا پا ...برم تا..حجاز

 

با سپاس همیشگی از" پرند خیال "و اما درباره ی  واژگان موسیقیایی :

* پرده : در موسیقی ایرانی هر لحن یا آوا از پرده ای می آغازد و گردشی در پرده ها می کند و سرانجام به جایگاه نخستن برگشت می کند . البته جامه دران هم داریم در مایه افشاری ، همایون و بیات اصفهان .

* شور ـ هفت دستگاه موسیقی ایرانی عبارتند از شور . همایون ، نوا ، سه گاه ، چهارگاه ، راست پنج گاه و ماهور . شور خود وابستگانی دارد که عبارتند از افشاری ، بیات ترک یا شیراز ، دشتی و ابو عطا

حجاز ـ گوشه ای است در مقام شور و دشتی  و ابوعطا .