پاسخ استاد ایرانی به طرح تجزیه ایران
دکتر تورج دریایی / ترجمه از بهرام روشنضمیر
نامه دکتر تورج دریایی، استاد تاریخ در دانشگاه کالیفرنیا، ایرواین، در پاسخ به برنامه دانا روهرباچر نماینده جمهوری خواه کنگره آمریکا که با ارائه طرحی خواستار تجزیه ایران برای کاستن از توان منطقهای آن شده بود.
***************
امروزه شاید بسیار مهم باشد که غیرآکادمیسینها را آموزش دهیم. کسانی که به ترویج اندیشههای اشتباه و زیانبارشان میپردازند. به عنوان یک استاد تاریخ میخواهم به آقای دانا روهرباچر، نماینده محترم کنگره منطقه ۴۶ در اورنج کانتی در کالیفرنیا که خودم در آن زندگی و کار میکنم، درس تاریخ بدهم.
در تاریخ ۲۶ جولای ۲۰۱۲ آقای روهرباچر مینویسد: در نامهای به وزیر امور خارجهی ایالات متحده، هیلاری کلینتون، به اطلاع او رسانده که "از زمانی که مردم آذربایجان از لحاظ جغرافیایی تجزیه شدهاند، بسیاری از آنان خواستار بههمپیوستن خود و سرزمینشان پس از گذشت نزدیک به دو سده از سلطه بیگانهاند" و ایالات متحده باید برای تحقق این آرمان آنان کمک کند.
او سپس چنین ادامه میدهد که: روسیه و ایران میهن آذربایجانیها را در سال ۱۸۲۸ بدون رضایت آنان تجزیه کردند. "جمهوری آذربایجان در سال ۱۹۹۱ پس از فروپاشی اتحاد شوروی استقلال خود را کسب کرد" و نامهاش را چنین ادامه میدهد که "اکنون زمان آن است که آذبایجانیهای درون ایران نیز به کسب آزادی نایل شوند" در پایان، روهرباچر اعلام میدارد که "اگرچه کمک به آرمانهای مشروع مردم آذربایجان برای استقلال اقدامی ذاتاً باارزش دارای اهمیت است، با این حال، این کار، میتواند ضربه بزرگتری برای مستبدین حاکم بر ایران، نسبت به تهدید برای بمباران مراکز زیرزمینی تحقیقات هستهای باشد."
به نظر میرسد آقای روهرباچر روی مسائل روز و مهم خاورمیانه و منافع آمریکا و اسرائیل به شکلی پیچیده متمرکز شده است؛ چراکه او سازمان مجاهدین خلق که در فهرست تروریستی آمریکاست را دوستان اسرائیل میخواند.
این به روشنی موضع سیاسی آقای روهرباچر و نفوذ حامیان او را نمایان میکند که که به زیان سیاست آمریکا در خاورمیانه است. در واقع این کوتهبینی و ناآگاهی در مسائل مربوط به منطقه و تاریخ آن است که ایالات متحده را در خاورمیانه (عراق و افغانستان)، زمینگیر کرد. همین بود که ما (آمریکا) را ورشکسته کرد. پرسش اینجاست که چگونه این دست دخالتها در کشورهای دیگر و برنامههای برچیدن دولتهایی که به رسمیت سازمان ملل رسیدهاند، به ایالات متحده سود میرساند؟ و آیا به این سادگی میتوان به کشورهای دیگر کمک کرد؟
خوب، پاسخ کوتاه این است که هیچ کمکی حتا اندک نخواهد کرد. تا جایی که من بررسی کردم، پیشترها این کار به دست قدرتهای استعماری در قرن نوزدهم با روش تجزیه کشورهای خاورمیانه انجام میگرفت. حتا در اورنج کانتی هم چنین آموخته میشود که این اندیشهها و کارها شرورانه بوده و سبب مشکلات جهان در دو سده گذشته شده است. خیلی وقت است که دیگر هیچ کشوری به چنین برنامههای استعماری نمیاندیشد.
آقای روهرباچر چنین بیان میدارد که مردم آذربایجان از سال ۱۸۲۸ برای مدت دو سده گذشته توسط روسیه و ایران تجزیه شدهاند (با خود میاندیشم که او آیا هرگز به جمهوری آذربایجان و استان آذربایجان ایران سفر کرده که چنین ادعایی میکند؟) تنها یک بررسی کوتاه در هر کتاب مقدماتی مدرسهای درباره تاریخ جهان نشان میدهد که سرزمین مورد بحث، بخشی از ایران (آن زمان با نام بینالمللی پرشیا) بود که روسها در سال ۱۸۲۸ به آن تجاوز کردند و آن را به عنوان یک پیمان صلح اشغال کردند؛ اما مهم است بدانیم که سرزمینی که امپراتوری روسیه در آن زمان به عنوان بخشی از پیروزی خود بر ایرانیان تصاحب کرد هرگز آذربایجان نامیده نمیشد.
این مرد مقتدر شوروی، استالین بود که با هدف دخالت در امور ایران منطقه آران (آلبانی باستانی در تاریخ) را آذربایجان نامید تا بدین وسیله دشمنی در کنار ایران و دیگر مخالفان اتحاد جماهیر شوروی، یعنی ایالات متحده و بریتانیا بسازد. به نظر میرسد آقای روهرباچر جا پای استالین گذاشته است!
به عنوان یک پژوهشگر تاریخ باستان وسوسه میشوم به آقای روهرباچر درباره تاریخ بسیار کهن، درس بدهم. نام آذربایجان از نام واپسین ساتراپ (واژه فارسی موجود در زبان انگلیسی، در هر فرهنگ لغت خوبی میتوان بررسی کرد) امپراتوری هخامنشی، با نام آتورپات، در سده چهار پیش از میلاد گرفته شده است. خاندان او به عنوان فرمانروایان بومی پس از فتح اسکندر کبیر هم در آنجا ماندند و از این رو این سرزمین آذربایجان (در پارسی باستان: آتورپاتیکان) نامیده شد.
این واژه پارسی باستانی به معنای “نگهبان آتش” است. به هر رو این نام برای سرزمین جنوب رودخانهی ارس (آذربایجان ایران) به کار رفته، حال آنکه در شمال آن آران، از سوی استالین، آذربایجان نامیده شد. “جمهوری آذربایجان” یک کشور ساختگی سده بیستمی است و به لحاظ تاریخی وجود نداشته است که بتوان دربارهی یکپارچگی و پیوستگی آن سخن راند. این سرزمین در سدههای میانی ترکزبان شده و ترکزبانان یکی از گروههای قومی در میان گروههای قومی فراوان دولت – ملت مدرن ایران و اطراف آناند.
همچنین به آقای روهرباچر باید گفته شود که آذربایجانیهای ایران و آران بودند که ناسیونالیسم نوین ایران را بنیاد گذاردند. آخوندزاده، یک قهرمان ملی (در جمهوری آذربایجان به عنوان آخوندوف)، کسی بود که جنبش روشنفکری را بر اساس اندیشهی ایران بزرگ سامان داد و از آن زمان به بعد، اگر نگوییم بیشتر، باید بگوییم بسیاری از روشنفکران و دولتمردان ایران آذربایجانی بودند. بسیاری از پژوهشگران سرشناس تاریخ در ایران، همچنین زبانشناسان و دانشمندان دوران مدرن ایران نیز پسزمینه آذربایجانی داشتهاند، اما هیچکدام سخن از تجزیه از ایران نزدهاند. نمیدانم چرا آقای روهرباچر و یک مشت رفقایش (مجاهدین خلق در واشنگتن که با خرجکردن پول در تلاشاند اعضای کنگره را بخرند و همچنین اسرائیل)، چنین اظهارات چرندی میکند. این سخنان هم نابجاست و هم از نظر تاریخی اشتباه.
افزون بر این، آذربایجان ایران تنها به ترکزبانان اختصاص ندارد، بلکه کردها، آشوریان مسیحی و تعداد کمی از ارامنه هم در آنجا ساکناند. آقای روهرباچر باید بیشتر مطالعه کند تا برای یک سرزمین چندقومیتی و برای دولت – ملت ایران حکم تکقومیتیبودن ندهد. میتوان از جنگهای کوزوو، صربستان – بوسنی و هرزگوین، همچنین ارمنستان – آذربایجان و دیگر مناطق درس گرفت. جاهایی که به ما نشان دادند، "تفکیک قومی" به "پاکسازی قومی" و جنایتهای بشری میانجامد.
ایران در ۲۵۰۰ سال گذشته تمدنی چندقومی بوده است. این کسانی چون آقای روهرباچر هستند که به دام اسرائیل و سازمان مجاهدین خلق افتادهاند. آنها که برای اهداف فرصتطلبانه خود تجزیه و اختلافافکنی را در دستور قرار دادهاند.
من مطمئن هستم که آن نماینده کنگره واژه "مقاومت" را شنیده است و میداند هر گونه اقدام کوتهبینانه میتواند به مصیبتهای درازمدتی برای خاورمیانه و برای ایالات متحده آمریکا بیانجامد. پس امیدوارم این درسی برای آقای روهرباچر باشد تا خودش را بیرون از امور مربوط به ایران نگه دارد و بر روی معضلاتی چون بیکاری، سیستمهای آموزشی منسوخ و فقر در منطقه خود تمرکز کند. او اینجا در اورنج کانتی بیشتر مورد نیاز است تا در جایی آن همه دور و جدا افتاده. اندیشههای مشابه او در مورد تجزیه افغانستان نیز از او شخصیتی ناموجه در آن کشور ساخته است.
بیایید کالیفرنیا را نجات دهیم. پیش از اینکه بیگانگان سخن از جدایی آن از ایالات متحده آمریکا بزنند!
منبع: انجمن پژوهشی ایرانشهر