رای زادروز پسرم تریتا


برای زادروز پسرم تریتا

 

/بیست و یک جولای هزار و نهسد هفتاد و چهار /


تورج پارسی


یست و یکم جولای دوهزار چهارده


چهل سال پیش  دومین فرزندم در بیمارستان شماره دو  جندی شاپور/ گلستان ، اهواز / یک پس از نیمه شب  متولد شد  که تریتا نامیدیمش . پزشکان و پرستاران و هد نرس بخش  زنان همگی محبت داشتند ، تعدادی شان نیز از همکاران یا از دانشجویانم  بودند . روزبه و تریتا از کوچکی من و مادرشان را به نام کوچک مان صدا کردند اما چون روزبه برایش واژه تورج سخت بود با تلفظی مرا " تولو " صدا کرد و   تریتا نیز همچون روزبه " تولو " خواند مرا ،  البته هنوزم هم مرا " تولو" صدا می کنند !!!!!

زادروزش را به فرخندگی و شایستگی بر می گزاریم ، باشد که همچنان هوشیارانه و پیگیر با منش نیک در آبادانی جهان شرکت داشته باشد . این خویشکاری هر انسانی  است که به نیکی اندیشه ،گفتار و کردار  باورر داشته باشد .

ثریتا یا تریتا Trita/ Thrita

نام نخستین پزشک یا کارد پزشک است ، برخی میان نام ثریتا و ثریتون که همان فریدون باشد پیوندی می بینند. تریتا را در پزشکی و درمان همچون اسکله پیوس یونانی و ایم هوتپ مصری می دانند . نا گفته نماناد که تریتا پیش از دوره ی اوستایی یعنی دوران زندگی مشترک هندو ایرانی می زیسته است . تریتا را سومین کس می دانند که  گیاه درمان بخش هوم یا هوما را شناخت و در درمان مردمان بکار گرفت .
گیاه هوما Haoma یا هوم : بیستمین یشت اوستا به نام گیاه هوما(درزبان سانسکریت سوم یا سوما )  است .( هوم  یشت هات  ۹-۱۱  (. ۱ ) در هوم یشت  ازاین گیاه " مزدا آفریده "    و "نیک درمان بخش " دوازده بار به  صفت " اشون دور دارنده مرگ " نام برده شده است .
این گیاه نخست بر البرز رویئد ه سپس دانه ی آن توسط " مرغی پاک و آزموده  " در گیتی پراکنده گشته است .  اعجاز دارویی این نوشابه آنچنان است که هرگاه " آنرابه هر خانه ای بیاورند ، هر آلودگی که پدید آمده باشد ، پلشت بری می کند " .  بر خلاف " می " های دیگر  که " خشم خونین درفش " دارند ، هوم رامش اشه در پی دارد و سر خوشی آن تن را سبک کند " .
  دوصفت مشخص یکی " درمان بخشی " و دیگری  "شادی بخشی " به این گیاه اعتبار بخشیده است ،  بطوریکه  نزد آریاییان ارجی شگفت انگیزیافته است .امروزه بررسی ها نشان می دهند که مستی ونشاط و سروری که در اثر نوشیدن نوشابه هوم  پدید  می آمده است  به علت وجود ماده ای است به نام  افدرین  Ephedrin .  
این گیاه پرکاربرد ، با گل های زرد رنگ خود ازدیرباز تا کنون در ایران و افغانستان و هند می روید .  در گفتگویی که نگارنده بادکتربهادری در سال ۱۹۸۵در شهر کلیولند /اهایو/  داشت ، ایشان از گیاهی به نام سوم یا سوما که درزمین های زراعتی بخش زیدون  " شهر ریو اردشیر دوره ساسانی " بهبهان می روید ، سخن به میان آورد . به گفته ایشان این گیاه خودرو در میان کشت زارها می روید و چهار پایان را از خوردن آن نشاط وجنب و جوش دست می دهد . شایان نگرش است که در زیدون نیزاین گیاه را همچون هندی ها سوم Sum می خوانند ....
روزگاران به روشنایی بادا .

* تریتا با پالتو و کلاه و چکمه و پیپ من
* تریتا و روزبه
* سه ماهگی تریتا

چشم هایش


چشم هایش
تورج پارسی
شانزدهم جولای دوهزار چهارده
برای  خایمایکا کولی پر شکوه  

من می دانم که
راز و رمزت ترانه ای است
که از چشمانت نواخته می شود
کاش امشب در زیر آن سقف آبی
همه ی ترانه هایت را در آغوشم بخوانی .
امشب آسمان چقدر عریانست  !

استاد " نی " نواز محمد موسوی


استاد " نی  "  نواز محمد موسوی


تورج پارسی


شنبه نوزدهم جولای دوهزار چهارده


نی بنا بر اسناد پس از حنجره ، پیام انسان را پژواک داد  یعنی آدمی از " جان " خود به ان بخشید تا جهانی دیگر بسازد ! نی از سوز انسان " شور " بر پا می کند شوری که هر جانداری  از گیاه تا آدمی و چهارپایان را با خود می برد ! از ابتذال می کاهد ، دامنه می دهد نگاه دل را ، رهروی می شوی در راه بی پایان که اوج است و فرودست و خلا ای  که خود معناست .
با محمد موسوی از اهواز آشنایم ، و دیگر بی خبری تا آوازه ی نی اش را شنیدم ، دیدم  به توان جهانی که می سازد درختی سنگین بارست که سر بر زمین به احترام دارد .
به گفته ای " به اوج رسیدن دشوارست اما در اوج ماندن دشوارتر "   هنرمندانی هستند که در اوج ، ریشه در خاک دارند . محمد هم از این تبارست ......
به محمد جان موسوی نوشتم و یادی کردم از گذشته  چنین پاسخم داد ':
Mohamad Mousaviدورود باستاد عزیزخودم جناب دکتر تورج پارسی هرجا که باشید در قلب من جا دارید خوشحالم از زیارت شما استاد ارجمند .

https://www.youtube.com/watch?v=-cxOJQlFr0o
بشنوید که  با جان آدمی چه می کند در" مخالف سه گاه 
 "

از نامه یک دوست به من . پس از سال ها دوری و رفتن کوتاهش به ان دیار


از نامه یک دوست به من . پس از سال ها دوری و رفتن کوتاهش به ان دیار

تورج پارسی

آدینه هیژدهم جولای دوهزار چهارده
........
اما ایران است دیگر و جذابیت های خودش را هم دارد. بگذریم
که وضعیت عامه مردم بسیار رقت انگیز و دردآور است. قلب آدم درد میگیرد به این چهره های غمزده و خرد شده زیر بار زندگی که نگاه میکند. کودکان کار، زنهای تن فروش، مردان بی غرور، پدران سرشکسته، مادران مصیبت دیده
خانه پدرتهران هست اما من برای چند روزی حتما و حتما باید راهی شیراز شوم. بغضی گوشۀ گلویم گیر کرده که جز به پنجه های مهربان شهرم، کوجه ها و محله های کودکیم و دستهای زنان رختشوی محلۀ سعدی باز نخواهد شد. جای شما را هم در قلب شیراز حسابی سبز خواهم کرد.

...
کاری داشتید اینجا در خدمت هستم. لطفا اگر چیزی لازم داشتید برایم بنویسید. با مهر و ارادت.

درختی که سرافکند پیش خاک


درختی که سرافکند پیش خاک
همو عارفست و نی اش  هیچ  باک .
تورج پارسی
لندن    هزار  و نهسد  و نود و پنج