شهربانو


شهربانو

دکتر شکوفه تقی

فردا در بازار شام و عراق مرا
به‌نام دین خواهند فروخت
فردا در جهنمِ جهالتشان
تنم با آتش تازیانه
شلاق‌شلاق خواهد سوخت
امشب چه کسی به‌نام انسان
برایم شمعی خواهد افروخت؟

اینک یزدگرد گریخته
بام مدائن فروریخته
تیسفون خالی‌ست

اینک چراغ شب شکسته
دروازه‌های آسمان بسته
در کوچه‌های استخر
جوی‌های خون
جاری‌ست
به کجا بگریزم؟
آنگاه که طالبان تاریکی،
بچه‌بازان داعش
حرامیان بوکوحرام
از هر سو می‌تازند
و من دخترکی ایزدی
در کهنه‌بازار شام و عراقم!


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد