آفتاب از همان لحظه ی نخستین غروب می کند خایمایکا

آفتاب از همان لحظه ی نخستین غروب می کند خایمایکا
تورج پارسی
شانزدهم سپتامبر دوهزار چهارده

آنگاه که نباشی
آفتاب از همان لحظه ی نخستین غروب می کند
بی تو  پیرامونم تاریک 
نگاهم بی حوصله 
و حال خانه بد می شود
حتا واژه ها از هم فرار می کنند و از من روی بر می گردانند
و من نگران و حیران و ناآسوده  می شوم  .

پشت پنجره می ایستم و ذهن خسته و دم کرده ی زمان خفته را مرور می کنم 
زمان  خودرا حاشا می کند
رویاها پرپر  و حضور دیگر معنا ندارد
تنها دست " دیوار " ها ست که  به اندازه ی تاریکی بلندست .

آنگاه که نباشی  !   
آفتاب از همان لحظه ی نخستین غروب می کند خایمایکا


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد