فریدا کالو نقاش مورد نظرم من است
تورج پارسی
سه شنبه هیژدهم نوامبر دوهزار چهارده
فریدا کالو Frida Kahlo,/ Magdalena Carmen Frieda Kahlo/ Calderón,
فریدا کالو نقاش مورد نظرم من است ، چون بی در و دیوار می زیست ! دانشجوی پزشکی بود که در تصادف ماشین زمین گیر شد و در خود رمبید اما سرانجام کمی که جون گرفت رنگ ها سراغش آمدند ، رنگ ها و زبان شان . زبان رنگ ها همچون زبان موسیقی است ، پرواز بی کرانه دارد ، فرود نمی خواند همه ی گام ها در اوج است حتا اگر دریای ساکت در هم تنیده ای هم که باشد رنگ ها " سوک" ش می دهند تا بجنبد .
نقاشی هایش یک جور با خود حرف زدندست ، با خود درد دل کردن است می شود گفت ، رنگ ها وسیله اند ، زبانند ، زبانی که سکوت دردناک را ترجمان می شود ، یا غوغای خفه ای را می نمایاند ،غوغایی که از درون ره به برون می یابد ومرگ هم یک جور زندگی بود برایش و زندگی را هم همانگونه ترسیم می کرد !
سر انجام در سیزدهم جولای ۱۹۵۴ ماجرای دردناک عمر چهل و سه ساله اش به پایان رسید . پیش از رفتنش نوشت : امیدوارم رفتن لذتبخش باشد و امیدوارم هرگز بازنگردم !
I hope the leaving is joyful, and I hope never to return
اکنون خانه اش موزه است و خاکسترش نیز در درون کوزه ای به تماشای شمایان نشسته است ! او باورمند به سوسیالیزم بود .....
۱ - عکس فریدا ست که " این جانب " نیمه ی سیبی را به پیشانی اش افزودم
۲ - نمدی است با عکس فریدا که زیر موس کامپیوتر ست
باقی عکس ها هم مرحمتی آقای گوگل است یا بهترست بنویسم بانو گوگل است