در گاهی که می خوانم یا می نویسم !

در گاهی که  می خوانم یا می نویسم !

تورج پارسی


در گاه نوشتن ومطا لعه  کردن همیشه همزمان موسیقی  هم گوش می کنم  ، آرشیو ی که دارم شامل موسیقی ایرانی ، روسی ، امریکای لاتین ، یونانی و عربی است ، البته موسیقی عرب با مرگ کلتوم ، محمد عبدالوهاب ، فرید الطرش و حلیم حافظ  به آخر خود رسید و دیگر جانشینی نیافتند ! از خوانندگان  باکو هم زینب خانلووا ، ربابه مرداوا، شوکت علی اکبروا را گوش می کنم ....
موسیقی محلی ما ، بنابر  تقسیم جغرافیایی کشور  رنگارنگ است ، گنجینه ایست که بیشی از آن بکار گرفته نشده یا کشف نشده اند . توجه به این مهم را موسیقی دانان می باید جدی تر بگیرند ....
https://www.youtube.com/watch?v=t3OMTaah5e8

آنچه موسیقی ایرانی  را غنایی دیگر بخشید ه است ترانه ها هستند ! ترانه سازی یکی از شاخه های پرارزش ادب فارسی است ، ترانه جان و جهان ریتم است در رقص واژگان ! ترانه نقاشی شاعرانه ای است  که از باد و باران باید گفت که نیابد گزند اما دریغا که  که امروز هر ناسره ای نام ترانه به خود می گیرد ! به راستی جای رهی معیری ها ، نوان صفاها ، معینی کرمانشاهی ها ، بیژن ترقی ها ، کریم فکورها و.... سخت خالی است ، بد جوری خالی است !
بشنوید تصویر سازی  کریم فکور را  !  پرواز واژگان در شور با صدای سوخته دل داریوش رفیعی  ... یادشان همیشگی است

باز امشب چون من ای مه سرگردانی
ترانه: کریم فکور
اهنگساز: محمد شیر خدایی
خواننده : داریوش رفیعی
اهنگ در مایه : دشتی

باز امشب چون من ای مه سرگردانی
سرگردان چون عشاق بی سامانی
گه پیدایی گه پنهانی
ای چراغ گیتی ای عروس اسمان
نهان مشو که بود نشانی از مه من
به چهره ی تو عیان
از پشت ابر طوفان زا
تابان شو بر این دنیا
چون دلدار من تاکی گه پنهانی گه پیدا
شد سیاهی شب بلای جانم بلای جانم
روشنی بیفکن بر اشیانم
همه شب ای ماه به تو می نگرم به تو می نگرم
به درای ونهان
مشو بر نظرم مشو بر نظرم
که مهم امشب نبود به برم نبود به برم
باز امشب چون من ای مه سرگردانی
سرگردان چون عشاق بی سامانی
گه پیدایی گه پنهانی
گه پیدایی گه پنهانی
گه پیدایی گه پنهانی


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد