مرتضا احمدی هم رفت !

مرتضا احمدی هم رفت


به فروهرش درود می فرستم


تورج پارسی


بیست و دوم دسامبر دوهزار چهارده


مردی که عمری در صحنه بود ، همچون حمید قنبری ، مجید محسنی ، همایون ،انتظامی پیش پرده خوانی کرد . فرهنگ موسیقیایی تهران را از این سو به آن سو برد و نگهداشت ! صدای کوچه باغی یا بیات تهرانش هم چنان در نسل من پژواک دارد .این همان است که صبحی مهتدی آنرا "‌ آواز فولکلوریک‌ تهرونی‌ " خوانده است .. معمولا در این شیوه از شعرهای کفاش خراسانی سود جسته میشد ': الهی‌ تا جهان‌ باشد به‌ دولت‌ در جهان‌ باشی..

البته پیش از احمدی ، عبدالعلی همایون یا همان سرکار استوار آن سریال تلویزیونی آنرا آغاز کرد و دلکش ، ایرج ، مسعودی هم آنرا خواندند .
مرتضا احمدی با ترانه هایش در میان مردم بود و در میان مردم ماند ، از کارهای واپسین ش بی خبرم اما نیک می دانم که در این زمینه حرکت کرده است .
یک شب دیر هنگام بود با نصرت و بادومی از پیچ شمرون می گذاشتیم که صدای کوچه باغی مستان آخر شب را شنیدیم

الهی تا جهان باشد ، به دولت در جهان باشی
الهی از بلیات دو عالم در امان باشی
الهی درد بد هرگز نبینی در امان باشی
الهی روز محشر همدم پیغبران باشی
......
میانه ی کوچه باغی مستان نیمه شب کلاه مخملی ، بادومی هم زد به خواندن :

نامهربونی
نمی خواهی بدونی
گذشته بر نگشته
رسوای شهرم
نمی خواهی بدونی
که آب از سر گذشته

مجلس به پایان رسید !! اما نصرت ول کن نبود از سر به سر بادومی گذاشتن آن هم با همون لحن خاص خودش آنهم لول و لو ل : می گمت بادومی بد نیست یه برنامه در کافه جمشید !!! در آمدش بیشتر از پرستاریه !!!!! و...... البته بادومی هم کوتاه نمی آمد و ....
به یاد یادمانی مرتضا احمدی که در ترانه هایش با مردم بود ، در صحنه زندگی کرد و در صحنه مرد ....

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد