گلی خوش بو

در باره ی " گلی خوش بو "
تورج پارسی

یادم آمد از عزیزی " فرهیخته و اهل قلم  " که  نوشت همین حالا امدم و برای همیشه رفت ! ساعت هفت و چهل هفت دقیقه بود آن روز ...... اما آمدن و ماندن و در این راستا درخت سایه دار شدن معناست !  فاتی و شهریار در این وانفسای روزگاران هرروز به بهانه ای  آتشی را روشن می کنند تا یاران را گرد آورند در این سرما و تنهایی ها !
آن شب در خانه اش که " نور " حرف اول را می زند گرد امدیم و شهریار باهمین شعر سعدی معنای نشست شبانه  را گفت که گل gel می خواهد در کنار gol ،گل بشود ! که در واقع نیاز به تفسیر آن  نیست چرا که از روز روشن تر و آشکارترست ...فاتی هم چندین چندبار تاکید که کرد که نشست های گلی خوش بو پیوستی با انجمن مینیاتور ندارد !
در تاریخ ایران چرخی زدیم ، گفتیم وشنیدیم و شب را گذارندیم به نیک مداری. دو بخش موسیقیایی هم پیش بینی شده بود که بانو صابری فاتی ترانه ای از من را  خواندند که شهریار آهنگش را ساخته بود .
نیاز می بیند که کردار همآهنگ کننده ی این زن و شوی را ارج بنهم ......از پذیرایی شان و از آش خوش مزه ای که اقای سیروس زحمتش را کشیده بود  و....

ترانه  بازا ببرم
خواننده فاتی صابری
ترانه سرا تورج پارسی
آهنگساز شهریار بخشی پور
در شور

بازا ببرم ، مرغ سحرم ، تا که بخوانم با می و نی
بنشین ببرم ، پیک سحرم ، تا که بخوانم با می نی
شرح هجران اگر بگویم شود سیاهی شود تباهی ها
بیا بهارم ، امید و یارم  ، بکن نگاهی براین تباهی ها
جفا دگر بس کن ، بکن وفاداری
نهال غم بر کن ، بکن وفاداری
همین دو روز عمر اگر که بشماری
همین دو روز عمر اگر که بشماری
بازا ببرم ، مرغ سحرم ، تا که بخوانم با می و نی
.......

انسان چه سیرک بزرگیست !

انسان چه سیرک بزرگیست !
                                                 تورج پارسی
                                           چهارم دسامبر۲۰۰۴   
هوا ۱۰ درجه  زیر صفرست
پرنده ی ره گم کرده ای ،
 ملتمس و پریشان نوک بر جام پنجره می زند
پنجره را باز می کنم
پرنده وحشت زده به درون اتاق می افتد
سرما به دنبالش  تا انتهای اتاق می تازاند
***
با پرنده اخت می‌شوم
با پرنده از دردها ی بی حوصله  
از  زمستان های  روی هم تلنبار شده  می گویم
***
با چه وحشتی  می دوم تا به خواب برسم
در همان خواب بس کوتاه
باز کسی می آید تا " دروغ  " بگوید
چقدر دلم می گیرد  !

******
آه پرنده ، پرنده ی از لانه دور مانده
انسان چه سیرک بزرگیست !

هیچ



که "هــــــیــــــــچ "
دشنه ایست بر باورم  ... . تورج پارسی
هزار ونهسد و نود

روز والنتین Valentain’s day

روز والنتین
Valentain’s day
یا
Alla hjärtansdag
یا
روز  دل در سوئد
 دکترتورج پارسی
 نیاز می بیند که به این داستانواره ی  عشق  گذری بکنیم   تا شاید بتوان به بلندای عشق  که تنها مایه زندگی است دست بیابیم  .  از آنجایی که عشق و شیدایی   وجه مشترک آدمی است .  همین وجه مشترک  سبب می شود که زبان عشق  جهانی  گردد .  تا جایی که این زبان جهانی در هفت اقلیم یک معنا پیدا می کند  بدانگونه  که تیک و تاک  قلب عاشقان جهان  در  دستگاه  مهر و دوستی نواخته  می شود.
بر این اصل  بی گمان همه ی روزها ، روز دل است چرا که دل پایگاه مهر است و دوستی . اما اگر روزی به این نام و نشان نامور گشته و همه ی روزها را در خود جا داده است ، باز ازسر دولت عشق است ، باز کسی در ره عشق و دوستی سر باخته است  و امضای خونینش در پای قباله ی عشق ،  سندی بی همانند به دستان تاریخ سپرده است
به گفته ی رند شیراز :
بحریست بحر عشق که هیچش کرانه نیست
آنجا جز آنکه جان بسپارند چاره نیست
آمده است که در قرن سوم میلادی ، در عصر  سزار
 Claudius
  مردان از شرکت درجنگ خودداری می کنند چراکه نمی خواستند آنها یی را که دوست دارند ترک کنند به همین دلیل از پیوستن به ارتش سرپیچی می کنند.امپراتور از سرپیچی جوانان که نشانه ی  نفرت از جنگ و عشق به خانه و خانواده است  خشمگین شده  دستور می دهدعروسی در امپراتوری  ممنوع شود و آنهاهم  که پیوند نامزدی بسته اند  فوراً نامزدی خود را به هم زده و دلدار را ترک کنند. در واقع امپراتور شعار ضد عشق و صلح و دوستی می دهد و تبلیغ جنگ می کند ----- همان کاری که اخوندها در زمان جنگ ایران و عراق کردند ----
جالب است سربازان روم در زمان فابیوس بزرگ سوگند نمی خوردند که در جنگ شهید شوند ، بلکه سوگند می خوردند که زنده و پیروز به خانه های خود برگردند و زنان خویش را شب ها و شب های دگر در آغوش بفشارند .
در این میان کشیشی به نام والنتین از قانون امپراتور سرپیچی می کند و برای مردم جشن عروسی پنهانی برپا می کندو دل ها را در پستو ها به هم پیوند می دهد  در واقع در اینجا عشق و نفرت با هم روبرو می شود .
.این مرد از جان گذشته  از صدای دلنشینی برخوردار بوده و زمانی که در پرستشگاه مشغول مناجات بوده است رومنس» دلداده اش  مخفیانه به پرستشگاه می رود تا صدای والنتیین را بشنود
 سرانجام  نام والنتاین و نترسیش  در میان مردم می پیچد واز دروازهای آهنین  کاخ  امپراتور هم می گذرد . والنتین دستگیر ومحکوم به اعدام می شود . اماجوانان او را تنها نگذاشته و به دیدارش می رو ند . از جمله دیدارکنندگان  دختر زندان بان بود
که  پدرش به او اجازه داد که این مرد سرباخته ی عشق را در درون سلول ملاقات کند. این دیدار منجر به عشقی شد که امروزه هم چنان جاری  است که حتا منتج به نوشتن این مقاله گشته است ..والنتیوس در روز ۱۴فوریه ۲۶۹ میلادی یعنی روز اعدامش ،  نامه ای با امضای خود به دختر زندان بان داد که در تاریخ ماندگارشد 
Love from your Valentine
و تاکید او در نامه اش که ‌»عشق ارزنده ترین  گنجینه زندگی است و بر من زاری نکنید « در واقع نهایت عشق و علاقه ی او به زندگی را گواهی می کند .
نشانواره این روز همیشه خوشبخت دل پر تپش است ، گل سرخ نیز همین معنا را می رساند و به همین دلیل است که گفته می شود :
گل سرخ همیشه گل سرخ است حتا اگر در یک گلدان شکسته باشد !
 در سال ۴۹۶ میلادی  از سوی پاپ
 Celasius
جشن روز ۱۴ فوریه رسمیت یافت اما آنچه که باور این قلم است، این روز از دولت سر عشق جهانی شد چرا که از دل بود و بر دل ها نشست .
از ۱۳۷۰ میلادی این جشن در انگلیس و شمال فرانسه رواج یافت به طوریکه واژه ی والنتین به معنای نامزد کردن شد .این جشن در سال ۱۹۰۰میلادی در امریکا رواج پیدا کرد ، نخست بانویی به نام
Eshter Howland
 بانی این جشن شد تا امروز که از جشن های معتبر امریکاست . شایان توجه است که این جشن از امریکا به فنلاند و از طریق فنلاند به سوید وارد می شود . نخست در سال ۱۹۵۶فروشگاه بزرگ
Nk
 آغازگر این جشن می شود که به نام
 Alla Hjärtansdag
شهرت پیدا می کند ، اما از سوی مردم   استقبال  زیادی  نمی شود ..تا اینکه از سال ۱۹۶۰   کم کم مورد توجه واقع شده  و از سال ۱۹۹۰ جنبه عمومی به خود می گیرد. .

 Happy Valentine‘s Day