نوشته دوست مان آقای رضا ستار دشتی را خواندم که خود "اهل قلم "است !

نوشته دوست مان آقای رضا ستار دشتی  را خواندم  که خود "اهل قلم  "است !

تورج پارسی

شنبه بیست و پنجم اپریل دوهزار پانزده


‫نخستین بار کلاس ششم ابتدایی بودم که " قلم " برایم جلوه کرد ،بر سر لوحه ی روزنامه ی چلنگر نوشته شده
بود :‬

بشکنی ای " قلم " ای دست اگر
پیچی از خدمت محرمان سر ..
..
و معلم کلاس مان که حزبی بود ! آنرا روی تخته سیاه نوشت و به جای نوشتن انشا یکی یکی دانش اموزان را صدا کرد که درباره قلم چهار دقیقه گپ بزنند ! کار آسانی نبود چرا که کلیشه ی " الهی اوقات همیشه به سلامت باشی " یا " البته بر همه مبرهن است " یا "علم بهترست یا ثروت " نبود ، هر کس امد چیزی گفت ، حتا یکی از بچه ها گفت آغا مگه قلم همین مداد نیست که سرش پاکن داره !!! که همه خندیدیم !
معلم گفت قلم نمایند اندیشه و فکر آدماست یکی این قلم را برای بیرون کشیدن گلیم خود بکار می گیرد و حتا آنرا در اختیار و مدح قدرت می گذارد یعنی در واقع به شکل کالا می فروشد ، یکی هم این قلم در راه زندگی و بهبودی جامه بکار می گیرد!!
آنروز همه بچه ها به قلم نگاه دیگری انداختند و دانستند که قلم سازنده و هم خراب کننده است ! بچه ها انروز کلاس انشا را طوری دیگر دیدند و طوری دیگر فهمیدند ! همو بود که کتاب خواندن را رواج داد تا بهتر ماهیت قلم را بشناسیم !
نوشته دوست مان آقای ستار دشتی  را  خواندم که خوداهل قلم است ، دیدم فریاد می زند که اهل قلم نخست در برابر خود مسئولند و سپس در برابر پیرامون تا از قلم، چراغ بسازند در برابر تاریکی ها تا جهانی بسازند که جان در جسم بگنجد به آرامی اما برای همین مهم می باید در برابر" تندرها بایستد تا خانه روشن بکنند حتا به قیمت جان "
نتیجه اینکه در این ره اهل قلم جهانی می اندیشند و روشنایی را تنها برای یک نقطه خاص نمی خواهند بلکه خورشید می افروزند بر کلبه ی جهان ! چنین قلم هایی به هر زبان و خط که بنویسند زبان و خط مردم جهانند ! حال می توانی خود بشمری قلم هایی که چنین متهدانه سوگند می خورند :
 بشکنی ای قلم دست اگر
 پیچی از خدمت محرمان سر
با مهر همیشگی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد