روزی که جمال زاده و هدایت به زندگی مردم عادی جامعه پرداختند، ادبیات ما رنگ و رویی دیگر گرفت
تورج پارسی
یکشنبه بیست و سوم مه دوهزار پانزده
روزی که جمال زاده و هدایت به زندگی عادی مردم جامعه پرداختند ادبیات ما رنگ و رویی دیگر گرفت ، قلم پوسته جامعه را شکافت ، برشی طولی و عرضی داد . هر چه در جامه بود نهان نماند ، قلم ، پرده به یک سو زد و حتا اصطلاحات کوچه را در ادبیات رئالیستی بکار گرفت .....
رسول پرویزی و صداق چوبک با بکارگیری واژگان بومی طرحی دیگر در انداختند و ادبیات رسمی بارورتر شد و بر قلمروش افزوده شد . این قلم گمان دارد که هنوز ناگفته ها هست ، سرزمین ما دارای زبان ها و گویش هاست که هر کدام خود میدانی پر رازو رمز دارند بی گمان ورود آنها به درون ادبیات رسمی جهانی دیگر می سازد ؟
این بیت شعر لری بویراحمدی را از صفحه ی فیس بوک " چویل دنا " بر گرفتم ، ناله ای است در دشتی آن هم پر معنا :
تش مزن احساسمه خوم بار دردوم
خوت بیو سی مرهموم دورت بگردوم
آتش مزن بر احسام خودم یک پارچه درد هستم
بیا که خودت مرهم دردم هستی فدایت بشوم