آن آب باز آمد به جو .....
تورج پارسی
سه شنبه بیست و ششم مه دوهزار پانزده
شمس تبریز و سعدی شیراز هم سن و هم زمان از همان قرن هفتم هجری می آیند یکی کشته می
شود و آن دگر به مرگ طبیعی می میرد،
یکی بازگشت آب رفته را محال می داند و دیگری آنرا محال نمی بیند . واژه ی کلیدی در اینجا محال بودن است
که مطلق گرایی یا Absolutism خود بحثی است که به درازا می کشد و فرصتی بیش می خواهد ..
اما مراد من فراتر از این مساله است که مطرح کردم . شعر که می خوانم با نگاه سه گوش جامعه شناسی ، روان شناسی و زیبا شناسی آنرا وارسی می کنم ، گه بیت یا حتا نیم بیتی در تازه ای برویم می گشاید که حیران می مانم
و شادان از یادگیری ..... یعنی یاد گرفتن محال نیست مگرسببی داشته باشد که امروزه می بینیم راه زیاد پیش پا می گذارند و "تربیت چون گردگان بر گنبد نیست ".... با مهر همیشگی
آن آب باز آمد
به جو
بر سنگ زن اکنون سبو........
سعدی :که دگر ناید آب رفته به جوی .