تریتا جانم

تریتا جانم زادروزت را با همه آرزوهایم شادباش می گویم .... به تو و اندیشه ، گفتار و کردار نیکت سرفرازم ....

چند سال پیش در یک گزارش تلویزیونی با مجسمه ای به نام " هیچ " اثر پرویز تناولی اشنا شدم ،

چند سال پیش در یک گزارش تلویزیونی با مجسمه ای به نام " هیچ " اثر پرویز تناولی  اشنا شدم ،  در برابر این مجسمه و اندیشه ای که پشت آن خوابیده بود  ،هدایت و نصرت رحمانی را مرور کردم ! همه ی گفته و شنیده ها در اندام هیچ ،یعنی حرف آخر نهفته بود ! دیروز " هیچ  " دیدم و رابطه ی همه سال هایم  و هیچ را چنین تصویر !
آفتاب
دانه
آب
هیچ  !!!!
و " هیچ "  دشنه ایست بر باورم
یازدهم دسامبر دوهزار دوازده اپسالا
تورج پارسی

چو انداخت که سکوت علامت رضاست

چو انداخت   که سکوت علامت رضاست
تورج پارسی
یک شنبه بیستم جولای دوهزار پانزده
نمی دانم کدام شیر پاک خورده در پگاه تاریخ یا پسترک  چو انداخت   که سکوت علامت رضاست ؟
و همین سبب کلی گرفتاری شده تا کنون ، کسی هم نیست که از حق این  بیچاره سکوت و ساکت دفاعی بکند !
شایدم نمی دانیم که میان خاموشی و سکوت فرق است ! نیاز هم نیست چون پای اندیشیدن به میان می آید !
حالو به قول دانش خودومون :  ولش کون تا نخوای بگی چی به چی نقل کوجو !!!

حال ببینید ما چه تعداد از این عاقلان !!!! داریم

حال ببینید ما چه تعداد از این عاقلان !!!! داریم
تورج پارسی
شنبه هیژدهم جولای دوهزار پانزده

امروز خیلی خسته بودم رفتم تا شنبه بازار  نعناع ، ریحون ، جعفری و پیازچه خریدم سپس مدت ها بود  در فکر این بودم که بازمانده موهای سر را کمی نظم و ترتیبی بدهم با وقت قبلی نزد رازمیک آریشگر ارمنی خودمان رفتم ، هوا ابری و بی حوصله بود دیگر نمی توان گفت چه فصلی از سال است به هرروی هنوز نام تابستان بر چهره دارد که به قول هدایت : نصیب نشه !!
کار پیرایش تمام شد آمدم که با اتوبوس بر گردم به سوی خانه ، کسی زن یا مرد نمی دانم گلی را روی نیمکت کنار ایستگاه اتوبوس گذاشته بود !! لذت بردم از این تک بیت که خود شاهکاری است !
گل برای من رهگذر ، تو ، او، ما ، شما و آنها ! شایدم برای دلدارش ؟
مقایسه بکنید برکندکاری بر این نیمکت ها تا برسید به نوشتن یادبود بر ستون های تخت جمشید !!
مادرم همیشه می گفت عقل که نباشه جون در عذابه !!! حال ببینید ما چه تعداد از این عاقلان !!!! داریم