به پاس صدای باریتون بنان

امروز بانو ناهید ذکاوت یوتوبی را فرستاد که استاد شجریان در دانشگاه استنفورد بدون ارکستر ترانه " مرا عاشقی شیدا تو کردی "می خواند با احترامی که به ایشان دارم صدای باریتون استاد زنده بنان در این ترانه دل نشیتن ترست !
باز نشر
پنج شنبه دوم جولای دوهزار پانزده

به پاس صدای باریتون بنان
یا به گفته ی علی دشتی صدای مخملین بنان
( اردیبهشت ۱۲۹۰ قلهک تهران - ۸ اسفند ۱۳۶۴)
تورج پارسی
روشنایی برای من معنای ویژه ای دارد ، دیوارهای زندگی را می رمباند ، زمان را عریان می کند ، لخت و پتی ! تا چشم کار بکند عریانی می بینی ، هیچ چیز در پرده اسرار نمی ماند حتا نه پرده ای و نه پرده نشینی  . تو می توانی ببینی ، دیدن تنها با چشم نیست ، دیدن با دست ، با پا با سر با دل ، چنین دیدنی در واقع دیدنی است !
سزاوار نام هایی را در فرهنگ نام های ایرانی داریم مانند ، آفتاب ، روشنا ، روشنک ، خوروش ، هورشید ، خورشید . افشید و ......  دو نام را در یک پژوهش میدانی که  در سال ۱۳۵۲ درکهگلویه بویراحمدی بودم ،یاداشت  کردم یکی برافتو یا بر آفتاب برای زنان و خورشید برای مردان که شاید در جای دیگری نباشد ناگفته نماند که در گذشته نام خورشید هم مردانه بود هم زنانه چنانچه خزانه دار انوشیروان ساسانی هم خورشید نام داشت !
آهنگ آن دارم که اختم را با روشنایی واگو بکنم ، به همین دلیل همیشه با شمع این خورشید دست ساخته همدمم چه در شادی و چه در سوگ .
برنامه ی مسعود بهنود به " نام گل های ماندگار " در برنامه نوروزی بی بی سی مرا به روشن کردن شمع برای استادان عبادی و بنان برد ! شعله ی شمع همچون صدای بنان گرما بخش و همچون نوای عبادی دل انگیز بود .در اینجا  به صدا و  اندیشه بنان می پردازم :
پرسش های بدون تعارف - ایرانی با تعارف زاده می شود و با تعارف هم می میرد - باز و عریان بهنود و پاسخ های راستین و بدون دغدغه ، روشن و جاری بنان مرا به آفرین گویی وادار ساخت . دیدگاه بنان بسیار گسترده خردمدار و نوجویانه بود . ازاین دیدگاه هم احترام برانگیز بود ،  یعنی بنان با فرهیختگی نشان داد که اگر چه  پا بر پلتفرم " امروز " دارد  امابه فردا  و نیاز فردا می نگرد ! تاکید بنان بر نیاز فردا دورنگری او را آشکار می کند ، به این معنا که زمان ایستا نیست ، زمان در حرکت است بر اصل دیلکتیک ! جهان بدون حرکت تغیر نمی کند آنچه را که ما به نام زمانه از آن نام می بریم مرداب نیست رودی است جاری بر اصل نظم هستی . بنان در گفتگوی با مسعود بهنود با زبانی ساده این مهم را بیان کرد  . بنان را در یکایک واژگان جاری و ماندگار دیدم ، ماندگاری خلعت بزرگان و ارباب قدرت نیست بلکه برآیند درک درست خود شخص از حرکت تاریخ و آری مردم است آن هم نه از روی صرفا احساس بلکه از منظر خردوری !
آموزش و صدای بنان :
اردی بهشت زاده ای است که از شش سالگی در یک خانواده اشرافی قاجاری به خواندن و نواختن ارگ می پردازد ، زمینه رشد و استعداد سرشتی او در خانواده ای که همه از اهالی هنر و هنرپرور هستند آماده بوده و به خوبی پرورش یافته است . اما ازاین صدا فقط نزدیکان و دوستانش برخوردار می شدندتا سال ۱۳۲۱ که صدای  بنان از رادیو به گوش مردم ایران رسید /یعنی در سی و یک سالگی بنان
 این آغازی شد اثر گذار در موسیقی ایرانی  به طوری که در راستای کار هنری  در حدود ۳۵۰ آهنگ از خود میراث گذاشت ، کشف این ماندگار هنر، از شاهکارهای استاد خالقی بود به همین دلیل است که بنان در نهایت افتادگی می گوید :اقای خالقی حق بزرگی بر گردن من دارند چون من شهرتم را مدیون آقای خالقی هستم.
در قانون موسیقیایی آوای آدمی به زنانه و مردانه بخش شده است ، به دلیل اینکه صدای  زن یک اکتاو یا گام  از صدای مرد  زیرتراست .
صدای زن:
-صدای زیر یا سپرانوی اولsoprano
-صدای متوسط یا میانه یا سپرانوی دومmezzo soprano
 -صدای آلتو یا کنتر آلتو یا صدای بمcontre alto
صدای مرد :
-صدای زیر یا تنورtenor
-صدای متوسط یا یا میانه یا باریتونbariton
 -صدای بم یا باسbass
برآیند سخن آنکه  صدای مردها بم تر از زن هاست که در اصطلاح موسیقی مردها "راست کوک" و زنها "چپ کوک" هستند.
صدای بنان بر مبنای این تقسیم بندی باریتون است یعنی صدایی میان تنور و باس .
بیشتر خوانندگان گرفتار چهچه بوده وهستند و شنوندگانی نیز مدهوش چهچه ! اما بنان
به گفته  ی خالقی  "تحریرهای نابش، مانند مشتی مروارید است که بر صفحه‌ای از مرمر بغلتانند!"
حسینعلی ملاح از منظر زیبایی شناسی  می‌گوید: "صوت خوش بنان را می‌توان به خطی منحنی تشبیه کرد که هیچگونه زاویه ندارد و زبری و درشتی.در آن حس نمی‌شود."
احسان یار شاطرمی‌گوید: "آواز بنان خیلی بلند نبود. ولی نرم و صاف و پر و گرم و خوش طنین بود. اختیار حنجره‌اش هرگز از دستش خارج نمی‌شد. چهچه بی جا نمی‌زد و قدرت نمایی نمی‌کرد. بر عکس قدرت خود را در انتقال معنی شعر و ارائه ظرافت‌ها و لطافت‌های آواز نشان می‌داد. تحریرهایش موج‌های ریز حریری را در معرض نسیم به خاطر می‌آورد! تحریر و چهچه هرگز خارج از متن آواز نبود، بلکه جزء بافت آواز او به شمار می‌رفت. بنان آن طور که "می‌بایست" می‌خواند و دیگران بیشتر آن طور که می‌توانستند."
پس باید صدای باریتون بنان را  صاحب معنایی در موسیقی ایرانی دانست و شایدم معنای ویژه ای !
نکته ای را در اینجا باید به ویژگی بنان صاحب صدای باریتون افزود که او شعر شناس بسیار آگاهی بود ، همین آگاهی و گزینش شعر یکی دیگر از ویژگی های او ست . این همه ویژگی را باید در برنامه های گلهای جاویدان ، گلهای رنگارنگ ، برگ سبز  و ترانه های جاودانه اش جستجو کرد و شنید .
افزون بر سرود ای ایران ، برای نخستین بار با شنیدن " الهه ی ناز" متوجه یک روشنایی ویژه ای در موسیقی ایرانی شدم ، شگفتا  که سازگاری ساز غربی پیانو با صدای باریتون بنان چه هارمونی بسیار بسیار دل انگیزی را آفریده است .  به راستی  تنها صداست که می ماند :
جویبار نغمه می‌غلتید
 گفتی بر حریر
 آبشار شعر
 گل می‌ریخت، نغز و دلپذیر
مخمل مهتاب بود این
 یا طنین بال قو
 پرنیان ناز آواز سرا پا حال او ...... فریدون مشیری


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد