در اندام آن زن

در اندام آن زن

تورج پارسی

هیژدهم اگوست دوهزار شانزده / Lund

برای " تشمار " زنی که آغاز جهان بود !

در اندام آن زن 
هزاران تبسم بود 
که بر فراز خیالم نشسته است .

کنار آتشش می نشینم 
و با اشک مست و گویا ی چشمم
که رها شده در فضای آبی غزل هایی که نسروده ام
می خوانم باران را 
می خوانم آفتاب را 
تا با من هم سفر رویا ها بشوند 
در اندام آن زن
که بر فراز خیالم نشسته است .

No automatic alt text available.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد