بر رخش بین که پاییز لمیده است !

بر رخش بین که پاییز لمیده است !

تورج پارسی

هفدهم اکتبر دوهزار شانزده

هوا سردست ، از جنس ناجوانمردانه اش ، گرم پوشیده ام ، در شط جاری این همه پاییز روانم ! همه چشمم و همه دل 
بر روی شیشه ی ماشینی چشمم می افتد یک باره نجوا کردم :‌ بر رخش بین که پاییز لمیده است ! 
شکارش کردم که بفرستم برای دوستم همانکه دیدارش گاه گاهی بشود شنبه به نوروز ! بله همان دانش سارویی خودمان و تکیه کلامش : عامو داروم می میروم !!!
با مهر همیشگی

*لحظه های پاییزی را همه در ماه اکتبر دوهزار شانزده شکار کردم ... یک دوربین خیلی معمولی دارم که در واقع از طبقه محروم دوربین هاست ! سپاسگزارش هستم !

Touradj Parsi's photo.
Touradj Parsi's photo.
Touradj Parsi's photo.
Touradj Parsi's photo.
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد