کجاست بام بلندی؟
ونردبام بلندی؟
که بر شود و بماند بلند بر سر دنیا
و بر شوی و بمانی بر آن و نعره بر آری:
هوای باغ نکردیم و دور باغ گذشت!
شنبه پنجم ماه نوامبر دوهزار شانزده
هوا سردست ، از جنس یخینش ، سه درجه زیر صفرست اما به گفته رند شیراز : می رود آب دیده ام که مپرس !
آفتابکی هم روی بالکن همسایه پیداست ، پیداست سردش است ! زمین هم رخت سپید پوشید و دانایان می گویند : زمستانی دراز عمر و یخین در پیش است !
از خواب که بیدار شدم شعر منصور اوجی در من زمزمه شد ! شگفتا که یا ترانه ای یا شعری در من بی آنکه دخالتی داشته باشم به گوشم می رسد ! و مرا از زمین می کند و می برد به آن دیار ! دیار گرفتار ، دیار درخود خمیده ! دیار گرفتار امام بی زمان و باقی تراژدی / کمیک سیرک دین مبین !
به راستی کجاست بام بلندی ، که بر شوی و بخوانی حکایت تلخ این سرزمین را !
یادم می آید نخستین بار با بانو " ل " در یکی از شب های شعر گوته این شعر را شنیدم ، شعری که هم پای " چه باید کرد " علی باباچاهی ، همراهم شد که هم چنان همراهست حتا در این دورافتاده نقطه ی یخین . خود اوجی از این شب چنین یاد می کند :
مرا صدا زدند و پشت تریبون که قرار گرفتم اولین قطرات باران پاییزی شروع به باریدن کرد و من در زیر تنها چراغ بر تریبون شروع کردم به خواندن و در تاریکی روبهرو تا دوردستها چه بر چمن و چه ایستاده فقط چشم میدیدم و برق چشم و سکوت و شنیدن صدای کف زدنها را بعد از پایان هر شعر
.
چندین شعر خواندم اخوان گفت باز هم بخوان و سیمین نیز. پنج شعر نیمایی خواندم و یک غزل و آخرین شعری که خواندم شعر کوتاه پنج سطری «هوای باغ نکردیم» بود. هوا بارانی شده بود که آمدم بین خانم دانشور و اخوان نشتسم، به محض نشستن اخوان بلند شد و پیشانی مرا بوسید و گفت اوجی این شعرت را بنویس و به من بده که عجیب بیانگر روزهای تباه شدهی خود من است و بعدها و بعدترها که بیانگر روزگار تباهشدهی مردم سرزمین مادریم و بعدها وقتی گلشیری برگزیدهای از شعرهای مرا بیرون آورد اسم این شعر را بر آن کتاب گذاشت. این شعر در سال هزار و سیصد و پنجاه سروده شده و الان چهل سال از عمر آن میگذرد و به چند زبان ترجمه شده، بدم نمیآید این شعر پنج سطری را در اینجا بنویسم و می نویسم:
کجاست بام بلندی؟
ونردبام بلندی؟
که بر شود و بماند بلند بر سر دنیا
و بر شوی و بمانی بر آن و نعره بر آری:
هوای باغ نکردیم و دور باغ گذشت!
منبع: ماهنامه تجربه، مهرماه نود
* تابلو کار دوست هنرمند خوش نویسم احمد رضا دقایقی است