کاشکی دلت یی شبی پرپر کنه


کاشکی دلت یی شبی پرپر کنه
" سر نزده " یاد سمندر کنه
تورج پارسی
ششم اگوست دوهزار هفده

پرده اول
فارسیانی که نام بیژن سمندر را نشنیده باشند شاید اندک باشند. تا نامش را بر زبان جاری کنی اگر شنونده‌ ات ازاهالی فارس باشد، شروع می‌کند به خواندن شعر ی از او:
شیراز می گن نازه واسه‌ی آفتاب جنگش
قلبارو گرن می‌زنه به هم تیرشه‌ی تنگش
بلبل تو کوچا، تو پس‌کوچا، غزل می‌خونه
شعروی تر حافظ می‌ریزه از سر چنگش
‪jeng‬ / صمیمى، داغ
‪geren‬ / گره
trish / تکه نازک و دراز پارچه
‪teng‬ = محکم
‪cheng‬ = منقار
غیر فارسی، بیژن سمندر را از طریق ترانه‌هایش می‌شناسد. اما او به تنهایی یک مجموعه‌ی هنری است، نموداری از باغ‌های سرسبز و پر گل‌وبوستان شیرازست. برای این قلم بیژن سمندر یعنی شیراز. او خوش‌نویس، شاعر، ترانه‌سرا، نوازنده‌ی تار و سه‌تار، نقاش، طراح، مترجم و پژوهشگرست. دخترانِ عاشقِ شعرهایِ بیژن اگر چه خجالتی‌اند، اما همچون درختان، سر بر دیوار کوچه‌باغ‌های احساس آدمی می‌نهند. شهر شعر بیژن سمندر پر از آوازست و سادگی با نم‌ریزه‌های باران و خاکی که مقدس است با بویی از بهار نارنج، خیلی نرم و دلنشین مثل پچِ‌ پچ کودکان :
می‌خوام یواشتر بِگمِت مثل سمندر بِگمِت
شبی که هوا گرفته بود، دلُم هوای تو کرده بود

اگر سعدی در غزل سرآمدست، سمندر نیز در بکارگیری واژگان بومی و تشبیهات، در همان راستاست. زبان شعری او آنچنان ناب و روانست که خواننده‌ ی شعر را به هم‌صدایی یا ‪assenans‬ وامی‌دارد که خود علت ماندگاری و شهرت شعر می‌گردد. از آنجایی که تنها دست‌مایه‌ی آدمی عشق است و عشق هم آبادی و ترنم شادی است – چنانچه از این منظر به دکترین نظامی در خسرو و شیرین باورمند باشیم که فلک جز عشق محرابی ندارد — شعر سمندر نیز چهارراه دیداری عشق و عاشقی است،!!
در نیم بیت بالا " سر نزده " به معنای سرزده است بی خبر نزد کسی رفتن است ! دل در هوای کسی پر پر زدن است. بیژن در مثنوی سفره شیراز که از واژه های بومی سرشار است از سی و چهار خوراک شیرازی نام می برد ! یادش همیشگی دوست همیشه آرامم دکتر بیژن سمندر که شوربختانه به بیماری
PD یا Parkinson’s Disease پارکینسون دوچارست ! دریغا دریغ !!

پرده دوم :
سر نزده یاد سمندر کنی ! این به این جهت نازل شد !! که دانش سارویی دوست من که کم پیدااست ، داور بین المللی عکاسی است ، بد قول است ، زنگ زد البته با آه و ناله که داروم میمیروم !!! البته سال هاست که همین بیت را موزیک متن کلامش می کند ! گفتفش دانش جان اینجا که اورژانس نیست ! شماره را یک بار دیگه چک کن !!! اگر کمک نیاز داری تا زنگ بزنم به آمبولانس !!! خونه هستم بله ! بیام یک چای باهم بخوریم !!! 
خندم می گیره ! شعر بیژن می خونم :
ای شاه نور و چل چراغ ، آقای آقام یا شاه چراغ 
یی کش دیگه جاروم بزن ، بکن صدام یا شاه چراغ

صدای خنده اش پا میشه ! میگمش اگه دیگه نمیخوای بمیری بیا خونه هستم ! آومد هم چای خورد ، هم هندونه با خربزه قاطی کرد خورد نوش جونش ! شربت آب لیمو را با پارچش خورد نوش جونش ، اسپاگتی هم درس کردم با فلفل زیاد خورد نوش جونوش ! کلی خندیدیم ! پاشد رفت بعد میگه بازوم اگر تلفنت جواب بده میام !!! بیژن وارگفتمش :
کاشکی دلت یی شبی پرپر کنه
" سر نزده " یاد سمندر کنه !!!
میگی اوکی زننگت می زنوم !!!!

Image may contain: 1 person
Image may contain: 1 person, smiling, sitting
Image may contain: 1 person, sitting, indoor and food
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد