به کجای این شب تیره بیاویزم قبای ژنده ی خودرا !


Yesterday at 18:17
Uppsala

به کجای این شب تیره بیاویزم قبای ژنده ی خودرا !

تورج پارسی

بازم اتوبوس شاگردان مدرسه تصادف کرد و تعدادی کشته شدند و نوشتند که راننده خوابش برده ! در این کشور راننده بیدار نیست ؟ این همه سازمان های عریض و طویل که هر روزه پته دزدی شان روی آب می افتند به چه کاری جز نماز و طاعت از خدا !!!!!!! مشغولند ؟‌ برای حال مردم کاری نمی کنند در فکرت آخرتند ! دروغ می گویند زاهدان دروغ ! چون به خلوت می روند آن کار دیگر می کنند !

جامعه از نظر بالینی بیمارست ، جامعه گرفتار فاصله ی طبقاتی است ! فاصله ی نوری هم ناهنجاری را پدید می آورد ! در جامعه ی بیمار نه فرد مسئولیت پذیرست و نه دستگاه های عریض و طویل خدا مدار ! در نتیجه هر روز آبستن رویدادی تلخ هستیم !

در این باره مطلبی از بانو فروغ ب که معلم است آوردم ، فروغ در واژه هایش زار می زند برای فرزندان و مطلبی هم از دکتر خطیبی استاد دانشگاه . مطلب آقای اردشیر قنواتی در بمباران ویروسی از دست رفت خواهش کردم دوباره بنویسد به من ! در غم یکایک این سرمایه ها ی میهن گریانم ! با همه ی خانواده ها همدردم ! 
به نام یک معلم فریاد می زنم :

دریغ است ایران که ویران شود ! با مهر همیشگی

Image may contain: fire and night
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد