می خور که به زیر خاک بسی خواهی خفت !
تورج پارسی
بیست و دوم سپتامبر دوهزار سیزده
می خور که به زیر خاک بسی خواهی خفت
بی " مونس " و بی "رفیق " و بی "همدم و جفت
"زنهار به کس مگو تو این راز نهفت
آن " لاله " که " پژمرد" نخواهد بشکفت / خیام
Drink ! for you will be sleeping under the earth a long time
Without friends and companions,and without a mate
Be careful not to reveal this ancient secret :
A TULIP, once withered, will not BLOOM !
پاییز ، مرگ زرد رنگ برگ هاست ، مرگ زیبای رنگین برگ ها ! حکم ابدی نظم آفرینش چنین است ! روزی برگ اعتبار بهار بود اما پاییز حکم دیگری در دست دارد ! پیاده روی می کنم هوای پاییزی است ، سرم پایین است همچون همیشه ، گویی دفتر مشق پیاده روهارا می خوانم ! برگی ، همان برگی که اعتبار بهار بود ،اینک بر روی پیاده رو به خواب ابدی رفته است ! یک باره به نیشابور می رسم :
می خور که به زیر خاک بسی خواهی خفت
Drink ! for you will be sleeping under the earth a long time
برگ را به دست دوربین می سپرم ، چه آرام خفته است ! دیگر نه با توفان خواهد رقصید و نه به زمزمه ی نسیمی ولگرد دل خواهد بست ! بی " مونس " و " بی رفیق " و " بی همدم و جفت " .......... با مهر همیشگی
Without friends and companions,and without a mate