من در بازی نور و رنگ


من در بازی نور و رنگ

روز سیزدهم ژانویه دو چیز یادتون نره !


روز سیزدهم ژانویه دو چیز یادتون نره ! 
دیدن نمایشگاه عکس دانش سارویی ! داور بین المللی عکاسی ....
زنگ زده میگه سیزدهم که یادت نمیره ؟ میگمش کدوم سیزدهم ! سیزدهم ژانویه را میگمش جونوم امروز که سیزدهم فوریه است حالو خبرم میدی !!!

اما سیزدهم ژانویه دوهزار هیژده ساعت یک تا شش یادتون نره !

Image may contain: 2 people, people sitting, beard and indoor

در خدمت آقای دانش سارویی داور بین المللی عکاسی


روز سیزدهم ژانویه دو چیز یادتون نره ! 
دیدن نمایشگاه عکس دانش سارویی !

http://www.unt.se/…/danish-saroee-pa-galleri-uppsala-486297…

Image may contain: 2 people, people sitting, beard and indoor

گربه ای که مهربان است مانند نور و شفاف است مانند آب !


گربه ای که مهربان است مانند نور و شفاف است مانند آب !
تورج پارسی

دسامبر هزار نهسد نود و هشت

" تش " مادری ایرانی و پدری روس دارد ا! دختری زیبا از تیره ی گربه های وحشی با حرکاتی که همیشه مرا می خندانید !
می گفت تو یک دختر خوشکل خیلی آقا !!! را به ناهار دعوت نمی کنی ؟ نگاش می کردم ! ادامه می داد بوگو چرا دیگه تا کوفتم نشده ! البته برخی هنگام واژه های روسی همراش می کرد !! رفتیم رستوران دوتا غذا سفارش داده برای خودش ، میگه من که همه ش نمی خورم هر چی موند یا بخور یا ببر خونه ت !!!! همه ی حرکات این گربه وحشی برایم جالب بود !

درسش که تمام شد رفت ایتالیا به عنوان دکتر روان شناس کار کرد !! برخی هنگام زنگ می زد احوال پرسی می کرد سر به سر می ذاشت ! نامش آنوشکا است که در روسی به معنای مهربان ، سپاسگزار ست که من اورا تش به معنای آتش صداش می کردم که در واقع مهربان و مهربان و مهربان بود ! البته گربه وحشی هم صداش می کردم !!!!

مادرش را دوبار دیدم یک بند حرف می زد از همه چیز شکایت داشت مثلا می گفت سوزن زنه تا دکتر میره دستشویی روپوش دکتر می پوشه و ..... من گوش می کردم ، البته در حین حرف زدن هم پسته و...... ایرانی می خورد و دستش را به سوی من دراز می کرد که با یک مرسی خودم را نجات می دادم !

مدتی بود از این گربه وحشی بی خبر بودم تا دیشب به خوابم آمد با روپوش سفید کارش موهای بلند ش روی شانه هایش ریخته و چشمان آبی ش آسمان و دریای را به هیچ می گرفت ! بازهمان طلب کار همیشگی است : تو خونه ت که چیزی نداری دو تا پیتزا سفارش بده ! خانم دکتر گرسنه است ! گفتم من که شب شام نمی خورم ! نگاه می کند و می گوید کی شمارا دعوت کرده یکیش می خورم یکی را هم می برم برای فردام !
امروز به یادش بودم از امریکا رسیدم به فرودگاه فرانکفورت منتظر پرواز به آِرلندا سوہدم ، سرم پایین است توی کتاب ! صدایی می گوید :‌ 
Вы не уважаете прекрасного психолога

" به دکتر زیبای روان شناس احترام نمی ذاری " سر بالا می کنم تش زیباتر از همیشه ، مهربان تر از همیشه بالای سرم ایستاده بر می خیزم در بغلش می گیرم هم سفر می شویم ترتیب داد که کنار هم بنشینیم ! از کارها یش گفت ! خیلی خشنود شدم انسانی است در ژرفای مهر و مهر ورزی ! پرسیدم از نه نه ت چه خبر گفت بدون شک مشغول خوردن است !!! که هردو می خندیم ! میگه این ایتالیایی ها یه جورایی شبیه ایرانی ها هستند !! اما دروغ زیاد نمیگن ، من من زیاد نمی کنن !!!
می پرسه چرو آمدی تا اینجا دمبالم همون فرودگاه آرلندا می نشستی منتظر ! می خندم !! بعد میگه دوتا کروات دست دوم برات خریدم نخواستی ناراحت نشو پولش بده تا دفه دیگه !!! گربه ای که مهربان است مانند نور و شفاف است مانند آب !

Image may contain: cat

اگر در میان ِ خو های کسی " خِرَد ِ " او نیرومند ترین نباشد


اگر در میان ِ خو های کسی " خِرَد ِ " او نیرومند ترین نباشد، تباهی اش در خوی های اوست.

تورج پارسی
سه شنبه دوم ژانویه دوهزار هیژده !

اندرزی است از دور دست تاریخ ! این در باره ی یک جامعه هم درست است ! نمونه های آنرا می توان هر روزه خواند از دور درست تاریخ تا کنون و حتا فرداها !

" از آن جایی که خو های آدمی بیشند ، هریک را می باید در ابعاد روانی فرد و شرایط اجتماعی ان بررسی کرد "

این پندواره یک روان شناختی بسیار گویایی است ! به این معنا هر جا از زمان که " خردکار ساز " خلع سلاح بشود و جای آنرا مثلا " کین و خشم و..... بگیرد ، برآیند آن تباهی و سیاهی است !

Image may contain: people sitting and indoor