امروز سیزده به در است است ! از بامداد شعر درخت کسرایی را خواندم !


امروز سیزده به در است است ! از بامداد شعر درخت کسرایی را خواندم ! و پشت همین پنجره اتاقم که هزاران کیلومتر از خاک میهن به دور است مردمان را دیدم که به دامن طبیعت می روند ! خوش بگذرد گفتم ، بلند هم گفتم !!! امید که به طبیعت هم خوش بگذرد !! تکرار می کنم امید که به طبیعت هم خوش بگذرد ! نگهبان مسئولی باشیم ! خوش بگذرد ........


غزل برای درخت

سیاوش کسرایی

غزل برای درخت

سیاوش کسرایی (کولی)

تو قامت بلند تمنایی ای درخت

همواره خفته است در آغوشت آسمان

بالایی ای درخت

دستت پر از ستاره و جانت پر از بهار

زیبایی ای درخت

وقتی که بادها

در برگ های درهم تو لانه می کنند

وقتی که بادها

گیسوی سبزفام تو را شانه می کنند

غوغایی ای درخت

وقتی که چنگ وحشی باران گشوده است

در بزم سرد او

خنیاگر غمین خوش آوایی ای درخت

در زیر پای تو

اینجا شب است و شب زدگانی که چشمشان

صبحی ندیده است

تو روز را کجا؟

خورشید را کجا؟

در دشت دیده غرق تماشایی ای درخت؟

چون با هزار رشته تو با جان خاکیان

پیوند می کنی

پروا مکن ز رعد

پروا مکن ز برق که بر جایی ای درخت

سر برکش ای رمیده که همچون امید ما

با مایی ای یگانه و تنهایی ای درخت

Image may contain: sky, plant, outdoor and nature
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد