من هم هستم ! !
پیاده روی می کردم در جاده ی کم رفت و آمدی در ویرجینیا بامدادی خش بود ! چشمم به ساقه ی این درخت افتاد ! سبزه جوانی از پشت پنجره به من می نگریست ! پس ازچاق سلامتی اجازه داد که عکسی به یادگاری بگیرم ! دهم ماه مه دوهزار چهارده بود ! آفتاب همه جا را فرش کرده بود !