اهل امروزند

اهل امروزند

 

تورج پارسی

 

یکی از اهالی امروز  دکتر احسان تبری است، مردی که دوستانی و دشمنانی دارد ! البته معیار برای دوستی هم قد و اندازه معیار دشمنی است . بر این بناست که یا دوست ماست ، و اگر دوست نبود پس دشمن ماست !اگر با ما نبود ، اگر مارا تایید نکرد ، پس دشمن سوگند خورده ماست ، باید کوبیدش ، شعورش را زیر سئوال برد ،چرا  که حق همیشه با ماست . تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل بس سیاه و سیاه و سیاه ترو سیاه ترین !

این قلم  احسان تبری سیاسی را نه به دوستانش و نه دشمنانش واگذار نمی کنم ، به دست تاریخ واگذارش می کنم تا دور از شیفتگی ، دوراز کینه و غرض ورزی به کارنامه اش رسیدگی بشود ، اینجا به یکی از نوشته های احسان تبری جامعه شناس ، فیلسوف و.....نگاهی بیافکنیم و از دشت دانش بی کرانش خوشه ای خردورانه بچینیم

***

تبرستان واژه ای که بی گمان عربی نیست ، نمی دانم چرا به "ط " می نویسندش تا مدت ها پیش همین رخت  را تن تهران هم کردند و مزین شد به " طهران "  با مهر همیشگی

ادبیات عامیانه

    ترانه های عامیانه و برخی مختصات فنی و هنری آن ها

    احسان تبری

    از زمانی که نویسنده و پژوهنده ی معاصر ایران صادق هدایت به جمع آوری مصالح فرهنگی و فولکوریک پرداخت و " متل" ها و " اوسانه"ها و آداب و رسوم مردم ( " نیرنگستان" ) و غیره (١) را گردآورد، تا امروز، در این زمینه کار زیادی انجام گرفته است. این کار هنوز به اندازه ی کافی طبقه بندی نشده و به ویژه افکار تحلیلی و تعمیمی درباره ی فرهنگ عامیانه، با آن که این جا و آن جا ذکر گردیده، ولی هنوز نضج کافی نیافته است زیرا به طور اساسی، ما در مرحله ی تدوین و گردآوری مصالح هستیم.

    یکی از رشته های مهم فرهنگ عامیانه، ترانه های عامیانه است که هدایت آن ها را با نام خود برگزیده ی " اوسانه" توصیف کرده است. واژه ی ترانه (در پهلوی: " ترنگه" ) واژه ی بسیار کهنه و شاید یک واژه صوتی است و پژوهش هایی که انجام  گرفته نشان می دهد که از دیرباز تصنیف های عامیانه را " ترانه " می خوانده اند . این ترانه های عامیانه که نام مصنف آن ها روشن نیست، دارای منشاء های پیدایش به کلی متفاوتی هستند و مضمون آن ها نیز سخت متنوع است؛ مثلن: برای ابراز عشق، برای دست انداختن کسی، برای لالایی یا نوازش کودک، برای قصه گویی یا برای آغاز کردن و یا پایان دادن به قصه ها، برای بازی و سرانجام به عنوان شعر و تصنیف که به شکل فردی یا با "دم گرفتن " خوانده می شود و هدقش بیان احساسات فردی یا اجتماعی است.

 

 

   بررسی وزن، قافیه و مضمون و سبک هنری این ترانه های عامیانه، بررسی پاداش بخش سودمندی است. زیرا به احتمال قوی این ترانه ها، از این جهات یادآور کهن ترین اشکال شعر فارسی هستند. در این بررسی من نظریات خود را بر اساس ٨۷ ترانه ی عامیانه ی متداول در تهران (که نگارنده از روی نوشته ها یا از دهن ها گردآورده ام) می نویسم. انتشار مجموعه ای از این ترانه ها نه میسر است نه سودمند، زیرا بسیاری از آن ها ولو با تغییراتی، در "اوسانه" هدایت به دست داده شده است. وانگهی، در جریان یررسی، از این ترانه ها از جهات مختلف صحبت به میان خواهد آمد و نگارنده حدس می زند که میزان ترانه های گردآمده در نزد پژوهندگان اکنون از این ٨۷ ترانه بسی بیش تر است ولی همین قدر مصالح برای کار ما کافی است.

    بخش اول : وزن

    درباره ی وزن آن شعرهای ایرانی که از تأثیر عروض عرب آزاد است مانند شعرهای کهن اوستایی و پهلوی اشکانی و ساسانی و حراره ها و ترانه های عامیانه ی کهن به زبان پارسی دری و ترانه های عامیانه به زبان معاصر فارسی تحقیقات فراوانی انجام گرفته است. در میان این تحقیقات، نظریات پژوهندگان اروپایی مانند بنونیست، هنینگ و مار و نظریاتِ پژوهندگان ایرانی مانند بهار، هدایت و خانلری، دارای ارزش انکارناپذیری است. نگارنده این نظر پروفسور مار را که برای وزن در ترانه های عامیانه ی معاصر، ارزش کلیدی به منظور درک وزن در شعر کهن اوستایـی و پهلوی قایل است بـه نوبة خـود می پذیرم و نیـز بـا این تعریف خانلری که وزن ترانه های عامیانه هجایی یا عروضی صرف نیست بلکه کوتاهی و بلندی هجاها (که خانلری آن را "کمیت هجاها" ) می نامد و تکیه ها ی صوتی(٢) (که نقش آن ها در ترانه های عامیانه بیش از نقش آن در شعر عروضی فارسی است ) دو عنصر اساسی وزن در ترانه های عامیانه است نظر درستی است. شکل وزن " هجائی - کمی " هم اکنون در ادبیات فارسی و از آن جمله در ادبیات روسی بسیار متداول است که با توجه به خویشاوندی زبان ها خود قرینه ی دیگری بر صحت این مدعاست.

    خانلری به درستی یادآور می شود که کمیت هجاها در ترانه های عامیانه قطعی نیست و به مناسبت وزن می تواند هجای بلندی را کوتاه یا هجای کوتاهی را بلند کرد.

    ما وارد این مباحث که پژوهندگان درباره ی آن سخنان گفتنیِ بسیار گفته اند، نمی شویم و منظور ما از یک بحث علمی در عروض، محدود تر و تنها به دست دادن نمونه هایی از وزن شعر عامیانه است.(۳)

   ما برای سهولت، این دو وزن را بر اساس شمارش هجاها  عرضه می داریم، زیرا بحور عروضی بر آنها قابل انطباق نیست و یا با تسامح بسیار قابل انطباق است. چنان که ویژگی این نوع ترانه های عامیانه است. مراعات  اکید تعداد هجاها در یک مصرع ضرور نیست و هجاها، البته بر اساس نوعی تناسب وزن و هماهنگی موسیقی، زیادتر یا کم تر می شوند ولی این کاست و افزود شماره ی هجاها بر گِردِ محور ثابتی است که آهنگ آن ترانه را به وجود می آورد و به طور عمده در ترانه ی مورد بحث تکرار می شود.

 به طور قراردادی و با اندکی ساده کردن مطلب، ما وزن های ترانه های عامیانه در فارسی (لهجه ی تهران) را به وزن های کوتاه و بلند تقسیم می کنیم :

    الف) وزن های کوتاه

     تحت این عنوان وزن های دارای حداقل سه تا شش هجا با شکل های مختلف آن (یعنی با ترکیب با هجاهای بیش تر) ذکر می شود:

    چهار هجایی:

    سیزده بدر، سال دیگر، خونة شوهر، بقچه به سر، بچه به بغل   ور و  ور و  ور

    الله و هُپ، سنگ تُرُب، پشکل بز، بخور و بلُپ!

    الله کریم، هفت نفریم، نون نداریم، شب می خوریم، صبح نداریم، صبح می خوریم، شب ندارم.

    سیا سیا، خونة ما نیاد، عروس داریم، بدش میاد.

    پنچ هجایی:

    این داد و بی داد، تخمه بو می داد، به همه می داد، به من نمی داد، وقتی که می داد، پوساشو می داد، منم بودادم ، به همه دادم، به او ندادم، وقتی که دادم، پوساشو دادم.

    تاپ ِ تاپ خمیر، شیشه پر پنیر، پردة حصیر، توتک فطیر، دست کی بالاس ؟

   یک و دو و سه، زنگ مدرسه، چهار و پنچ و شیش، ناظم بیا پیش، نخودچی کشمیش، هفت و هشت و نه، یک قدم جلو !

    شش هجایی (همراه با مصراع های هفت و هشت هجایی):

    هم گل مگلونه، هم سفرة نونه، هم لنگ حمومه، هم حسنی به سر می پیچه، هم دور کمر می پیچه، هم دخل فروشش هست، هم لحاف دوشش هست.

    سه شکل نمونه وارِ  وزن های کوتاهِ ترانه های عامیانه را، صرف نظر از شکل های گوناگون آن، می توان با علامت گذاریِ مورد قبولِ بین المللی (o برای هجای کوتاه و - برای هجای بلند) به شکل زیر معین کرد:

    ١-  چهار هجایی:

    سیزده بدر                              - o o -

    سال دیگر                               - - o -

    ٢- پنچ هجایی:     

    ای داد و بی داد                       o o - - -

     تخمه بو می داد                      - - - o o

    ۳- شش هجایی :

    هم گل مگنونه                       o-o o o o

    هم سفرة نونه                       o-o o o o

      اگر بخواهیم از افاعیل عروض عربی برای این چهار شکل زحافاتی بیاوریم، وزن اول با "فع فعلن"، وزن دومی با "فعلن فعولن"، و وزن سومی با " فعلن فعلاتن" قابل تقطیع است.

 

 

نظرات 1 + ارسال نظر
منصور سه‌شنبه 10 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 11:09 ب.ظ http://mansoursh.blogsky.com

سلام دوست داشتید منو با عنوان بیوگرافی افراد مشهور ودانلود نرم افزار های موبایل لینک کنید و بهم خبر بدید لینکتون کنم راستی هروقت اومدین رو تبلیغات بی زحمت کلیک کنیدبا تشکر

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد