برای هی شو* دختر کردی که نمی شناسمش !

تورج پارسی
پنج شنبه هفدهم دسامبر دوهزار پانزده
هی شو!
خوشه ی انگورهای جهان بخوان
برای دردها و اندوه ها
برای غرور شکسته ی زمین !
هی شو!
دختر زیبای سوگ وسکوت
برای فصل های این همه منجمد بخوان
برای من هم بخوان که دل پری دارم از زمانه ...
هی شو !
دخترکوهساران افسرده و مایوس
برای اسب زین شده ی کهر بخوان
تا هم سفر شویم
برویم ! برویم ، برویم !
کاش می دانستی که چه متروکم !
دلم از این همه تاریکی پینه بسته گرفته است
بی بیم برویم! نمی دانم به کجا ، مپرس ! اما برویم !
هی شو !
بخوان !! بخوان ، بخوان !
هی شو اندوه گزار غرورشکسته ی آدمی
نخواند ونخواند و بغض همه ی دردها و تازیانه های سکوت در من فریاد شد
و من فریاد شدم فریاد !
========================
*هی شو در کردی به معنای خوشه انگورست !
سپاسگزار مهربانم کیخسرو باقر پورم ... با نام هی شو در فیلمی از بهمن قبادی آشنا شدم ،،،،،،،،