به کجا ی این شب تیره بیاویزم قبای ژنده ی خود را
نیما
باید و بایسته است که هم از زندگان دفاع کرد و هم از میراث فرهنگی نیاکانی یعنی اعتبار تاریخی مان .
تورج پارسی
چند سال پیش در سایت کمیته بین المللی نجات پاسارگاد نوشتم و اینک دوباره آنرا باز نشر می دهم ، برای آگاهی بیشتر از غارت و تخریب میراث فرهنگی به سایت زیر نگاهی بیندازید :
http://www.savepasargad.com/
یادم مى آید در آن سال که موشک هاى صدام مسلمان سرزمین گبرها را هر روزه می زد و قادسیه را گرد گیری می کردند ، یک روز جهنمی که بیش از سدها بار چغاز زنبیل ، هف تپه ، پل دختر ، اندیمشک و دزفول را موشک های یا حسین برادر صدام می کوبیدند روبروی محل کارم باستان شناسان سویدى در زمین یک خانه ی مخروبه مشغول جستجو بودند تا شاید کهنه آجری بیابند و برگی حتا سد ساله به تاریخ خود و جهان بیفزایند.. آنچنان نابود بودم که کیفم را برداشتم و از دانشکده زدم بیرون آمدم سروقت باستانشناسان و در یک موقعیت به قول زنده یاد خانم دلکش آشفته حالی به آنها گفتم شما به دنبال یک اجر کهنه در تکاپو هستید اما صدام دارد تمدن چند هزارساله را در شوش ، هفت تپه و چغاز زنبیل با کینه شتری داغان می کند ، یکی از آنها جلو آمد و دستم را گرفت و دو تا سه بار گفت متاسفم ، من در شوش با گروه باستانشناسان بوده ام ، من به سهم خود اعتراض خواهم کرد ! و موضوع را برای دانشجویانش بازگو کرد اینک برادر صدام نیست که می کوباند همانطور که در مقاله ی آقا یا خانم شیفته آمده است :دستان کوچک و ناتوان ما، نه به کار میراث سازی می آیند و نه به درد میراث داری می خورند. اندیشه های حقیر ما برای ساختن تازه ها، جز به تخریب گذشته ها نمی اندیشد و آنچه می سازد نیز به نابودی محکوم است . این واژه ى دو حرفی ما واقعا کیست ؟ این ما کیست که با تخریب گذشته راه را بر آینده می بندد ؟آیا دکتر برنارد لاوان استاد دانشگاه هارواد برنده ی جایزه ى صلح نوبل فریاد شما و من را شنید که گفت :هیچ کس حق ندارد خاطره ی گذشته انسانیت را از روی زمین بزداید و آینده را به خطر بیندازد
باید یادآور شد که اگر انسان ارزشمندست ، میراث فرهنگی انسان نیز ارزشمندست . سکوت بر بی دادی که بر میراث فرهنگی می گذرد نه تنها ما بلکه آیندگان را شرمنده خواهد کرد . باید و بایسته است که هم از زندگان دفاع کرد و هم از میراث فرهنگی نیاکانی یعنی اعتبار تاریخی مان .
دکان می فروشان هرگز مباد بسته
عبرت نائینی
دکان زاهد شهر یک باره گشت بسته
سرمایه اش ریا بود ، گردید ورشکسته
گر بسته شد دکانش ، گو بسته باش دائم
دکان می فروشان ، هرگز مباد بسته
..
با سپاس از فرزانه نادر رایی که همگان را مهمان کرد
.
*محمد علی مصاحبی نایینی با نام عبرت نایینی شعر می سرود او در سال ۱۲۴۵خورشیدی در نایین به دنیا آمد و در سال ۱۳۲۱ در تهران درگذشت
شروه ای برای " منیر سملالی "
مردی که در سی و سه سالگی
هم سفر راه دور مرگ شد
***
چه آسان بود مرگ
پاورچین آمد
و اتاق خالی شد از تنهایی
تورج پارسی .دهم ماه جولای ۲۰۱۱
گلی هم سفر منیر باد