برای ایران دررودی و تلاس رنگینش
احمد شاملو
پیش از تو
صورتگران
بسیار
از آمیزه ی برگ ها
اهوان برآوردند،
یا بر شیب کوهپایه هایی
رمه ای
که شبانس در کج و کوج ابر ستیغ کوه نهان مانده است
یا به سیری و سادگی
در جنگل پرنگار مه آلود
گوزنی را گرسنه که ماغ می کشد.
تو خطوط شباهت را تصویر کن :
آه و آهن و آهک زنده
دوغ و دروغ و درد را
که خاموشی تقوای ما نیست .
سکوت اب می تواند خشکی باشدو فریاد عطش
سکوت گندم می تواند گرسنگی باشد
و غریو پیروزمندانه ی قحط
هم چنان که سکوت آفتاب
ظلمات است .
اما سکوت آدمی فقدان جهان است.
فریاد را تصویر کن .
عصر مرا تصویر کن
در منحنی تازیانه به نیش خط رنج
همسایه ی مرا
بیگانه با امید و خدا
و حرمت مرا
که به دینار و درم بر کشیده اند و فروخته.
تمامی الفاظ جهان را در اختیار داشتیم
و ان نگفتیم
که به کار آید
چرا که تنها یک سخن ، یک سخن در میانه نبود :
آزادی !
ما نگفتیم
تو تصویرش کن
!
۱۴ / ۱۲ /۵۱
چاپ شده در کتاب در فاصله ی دو نقطه نوشته ی ایران دررودی