در پیاده رو غیر هندسی جهان
تورج پارسی
چه نگاه تلخ و خسته ای دارد
آن دخترک با رخ زیبا و چرک آلودش
در پیاده روى غیر هندسی جهان ،
چه التماس می کند
بغض آلود
و اشک آلود
تا شاید تکه نانی از تنوری
یا دستی به مهر
لالاییش بخواند .
وه چه خور خوری می کند
" وجدان خواب آلود " آدمی
در قلب بی تپش پیاده رو ی روبرو.
انسان در چهار سوی رسوایی
روی طناب پوسیده ی" دین " موعظه می کند
و دخترک نان را
و مادر را به خواب می بیند .
فوریه ی ۲۰۰۲ ویرجینیا