سخنان استاد جلیل دوستخواه در سوگ دوست مشرک از دست رفته مان استاد پرویز رجبی
دکتر پرویز رجبی، تاریخ نگار آگاه و روشنگری بود که ارزش های والای فرهنگ ایرانی را نیک می شناخت و در شناساندن آنها به هم میهنانش و به جهانیان، سنگ تمام گذاشت و در سخت ترین و رنج بارترین سال های زندگانی ی خود نیز دست از تلاش سازنده اش برنداشت.
ایرانیان قدردان و حق شناس نیز ارج او و والایی ی کارش را به خوبی شناختند و او را بر سکوی افتخار ِ ماندگاران ِ تاریخ و فرهنگ ایران، جای دادند!
همو بود کو گشت ایران شناس / بر او باد از ایرانیان صد سپاس!
اگرچه نبودش جهان خودْ به کام ، / نه از راه ماند و نه شد سُستْ گام
در این راه ِ دشوار پوینده شد / ز ِ نَسْتوهی اش چرخْ شرمنده شد!
به کفْ شمع ِ دانش، به دلْ شور ِ کار / نه آرام بودش به جان، نه قرار
«پژوهنده ی ِ روزگار ِ نُخُست / گذشتهْ سَخُنها همی بارْجُست»
پژوهید و کوشید و کاوید بس / که یابَد به گنج ِ نیا دسترس
ز دیرینِگان بازْجوید نشان / هم از تلخْ کامان، هم از سرْخوشان
«که گیتی به آغاز چون داشتند / که ایدون به ما خواربگذاشتند»
پس از پویش اندر نِشیب و فَراز/ پس از کوشش و کار و رنج ِ دراز
بیاراست گنجی نو از باستان / که گوید به ما از نیا داستان
پژوهیم و یابیم ازیشان خبر / ز روز ِ بزرگی، ز شام ِ خطر
به ما گفت: ایران نه امروزی است / سزاوار ِ ما دانشْ اندوزی است
بکوشیم و ایران شناسی کنیم / نه چون خیرگان ناسپاسی کنیم
یکایک به گنج ِ نیا رو کنیم / نه افسون کنیم و نه جادو کنیم
کلید ِ رهایی ی ما دانش است / جُزْ آن، هرچه باشد، همه کاهش است
«توانا بُوَد هرکه دانا بُوَد / ز ِ دانش دل ِ پیر، بُرنا بُودَ»
«به دانش، ز ِ دانندگان راهْ جوی / به گیتی بپوی و به هرکس بگوی»
«ز ِ هر دانشی چون سَخُن بشنوی / ز ِ آموختن یک زمان نَغْنَوی»
«چو دیداریابی به شاخ ِ سَخُن / بدانی که دانش نیاید به بُن»
نگهداری ی ِ میهنْ آیین ِ ماست / پرستیدن ِ آن، نه ما را سزاست
نه ما برتریم از کسان ِ دگر / نه دیگرْ کسان، هم ز ِ ما خوارتر
.* * *
آنچه در پی می یابد، خُرده فرمایشی دیرهنگام است و در زمانی نشر می یابد که دکتر رجبی دیگر نمی تواند نارواگویی ها را پاسخ گوید و نقش ِ مار را از واژه ی "مار"، بازشناساند!
*
ناصر پور پیرار که در این نوشته، همکار دکتر رجبی قلمداد شده، همان کسی است که شکایتی رسمی و به ناحق از رجبی به دادگاه داد!
*
در برابر این شتابزدگی در حذف صورت مسأله ای به نام ِ دکتر پرویز رجبی و مرده ریگ ِ والا و ماندگارش، چه می توان گفت جز سخن یادمانی ی نیما یوشیج :
"آن که غربال به دست دارد، از عقب ِ کاروان می آید.!"