چند سال پیش در یک گزارش تلویزیونی با مجسمه ای به نام " هیچ " اثر پرویز تناولی اشنا شدم ، در برابر این مجسمه و اندیشه ای که پشت آن خوابیده بود ،هدایت و نصرت رحمانی را مرور کردم ! همه ی گفته و شنیده ها در اندام هیچ ،یعنی حرف آخر نهفته بود ! دیروز " هیچ " دیدم و رابطه ی همه سال هایم و هیچ را چنین تصویر !
آفتاب
دانه
آب
هیچ !!!!
و " هیچ " دشنه ایست بر باورم
یازدهم دسامبر دوهزار دوازده اپسالا
تورج پارسی