نیلو فر آبی
تورج پارسی
نسیم !
بگو به نیلوفر ،
بگو! به فرخنده روی آب تبا ر ،
بگو! به دختر عریان ساحل مهتاب :
بدون " آب " ترا هست معنایی ؟.
نسیم !
به حسرت دست ها ی بی شیون ،
بخوان ! بلند بخوان ،
به ساز و ناز و نوازش ،
به شادی و حرمت ،
بخوان که : عشق غریب غربت دردست ،
نیلو فر آبی
تورج پارسی
نسیم !
بگو به نیلوفر ،
بگو! به فرخنده روی آب تبا ر ،
بگو! به دختر عریان ساحل مهتاب :
بدون " آب " ترا هست معنایی ؟.
نسیم !
به حسرت دست ها ی بی شیون ،
بخوان ! بلند بخوان ،
به ساز و ناز و نوازش ،
به شادی و حرمت ،
بخوان که : عشق غریب غربت دردست ،
ولی همیشه می ماند،
چو ذات هستی عالم به عشق پابندست .
سی ام مه هزار نهسد و نود هشت / ویرجینیا
ولی همیشه می ماند،
چو ذات هستی عالم به عشق پابندست .
سی ام مه هزار نهسد و نود هشت / ویرجینیا