آن سال بزرگ علوی نویسنده ی نامور ....
تورج پارسی
هفتم سپتامبر دوهزار سیزده
آن سال زنده یاد بزرگ علوی به سوئد آمده بود نخستین بار در استکهلم پای سخنرانی اش نشستم البته از روی نوشته می خواند . پس از پایان سخنرانی از وی دیدار کردم نخستین پرسشش این بود که " بی راهه " رفتم گفتم خیر من این جلسه را که برگزار کرده اند بزرگداشت شما بشمار می آورم !
در اینجا باید این نکته را یاد آورم بشوم بسند آنست برای اهل قلم که سنی از آنها گذاشته باشد تنها بزرگداشت برگزار بشود و یک پرسش و پاسخ کوتاه زمان ! در همین سخنرانی بزرگ علوی به سختی واژه ها را از روی کاغذ می خواند و حتا مرگ هدایت را به بعد از بیست هشت امرداد سی دو برد که خدمت شان گفتم ، به خنده گفت پس بی راهه هم رفتم !.سپس ازداستان کوتاه " دیو " سخن به میان آوردم گفت این را تحت تاثیر هدایت نوشتم ! کتاب دیو را دادم به دستشان که امضا کرد ، دیو ان در این داستان همان سیه جامگانند که غروب ساسانیان را رقم زدند ! ! دور دوم در دانشگاه اپسالا با وی دیدار کردم و پای سخنانش نشستم