‫عاشق که شدم، پُشتتو را کِردی رفتی‬

شعری در گویش شیرازی از دوست ارجمندم دکتر بیژن سمندر


عاشق که شدم، پُشتتو را کِردی رفتی‬


دکتر بیژن سمندر

‫باو چشای سیات مارو سیا کِردی و رفتی‬
‫عاشق که شدم، پُشتتو را کِردی رفتی‬
‫زخم دل من وَجَه می زد، گفتی باکِش نیس‬
‫به یی مَلَمی مارو سیا کِردی رفتی‬
‫از را رسیدی رامو زدی با گَردِ ‌رارات‬
را به را بازَم روتو اَزو راکردی و رفتی
وقت رفتنِت اشک تو چشُم پِلکیدو پر خورد
آبِ ملولی بود، چِشمَشو واکِردی و رفتی
از پشت شیشی پاک دِلُم نقش تو پیدان
آین‌ی دلُمه، روش چرا ها کِردی و رفتی
از بسکه رقیب از تو وفا دید تخمه کرد
همی نوبی ما که شُد جَفا کِردی و رفتی
توپی ذلمو زمین زَدی جَلدی هوا رفت
آخر دلمو سر به هوا کِردی و رفتی
بوسه‌ی تو شیرین بود، کاکو رف پشت ملازم
سی! سی! به سمندر چه کارا کِردی و رفتی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد