بر خی هنگام می مانم در خود و شگفت زده می شوم !
تورج پارسی
سه شنبه هفدهم دسامبر
بر خی هنگام می مانم در خود و شگفت زده می شوم از عنوان کردن " اگرچه غلط است چون پیشنیان چنین نوشته و چنین نگاشته اند ! ما هم باید همان کنیم !
همین یعنی یک جا ماندن و تابو سازی است ! همین فکر نابکار ،کلیت جامعه را خمیر می کند تا چیز مورد دل خواه خود را بسازد و تقدسش ببخشد ! اما جامعه ی پویا چون بینا و آگاه است همه چیز را نقد می کند به همه چیز دست می سابد ! دانش یعنی نقد یعنی چگونه و چرایی اما در دین چنین مجالی داده نمی شود ! جامعه ی ایرانی کم مجال یافته است !!!!
داشتم ایران شناسی سال هشتم شماره سه پائیز ۱۳۷۵ را نگاه می کردم نقلی آمده است از کتاب مشاهدات و خاطرات پروفسور ابولمجد حجتی :
هم چنین گاهی از رسم الخط معمول طفره رفته مثلا مصطفی، خنثی یا حتی و صد و سیصد را مصطفا ، خنثا ، حتا و سد و سی سد می نویسند این قبیل انحرافات حتی اگر صحَیح هم باشند مارا از خطی که بدان سعدی ، حافظ و فردوسی می نوشتند دور می گرداند !
به واژه های عربی کاری ندارم اما حضرت چرا باید واژه سد یا ست که هم به معنای عدد سد تا یکی و هم به معنای بند است و واژه درست پارسی است یا تپانچه یا تهران و.... باید رخت عربی تن شان کرد چون کاتبان سده ها پیش آنچنان نوشته اند ؟
چنین است که باز می دارند جامعه را ! آیا نمی توان درهر سو و کنار جا پای تفکر ایستایی دینی را دید

؟ پرسشی است !