ولی درین سکون شب نشسته ام پی سحر تا بهاران ، تا بهاران *
تورج پارسی
یک شنبه آفتابی نهم اگوست دوهزار پانزده
جنگ نه !!!!!!!!!!!!

NO WAR
جهان آرام نیست ، جهان را نمی گذارند که آرام باشد، خاک به چشم هستی ریخته اند ، هستی نا بینا یعنی تباهی یعنی سیاهی !
دیوانگی های امروزی در پهنه ی سیاست برآیند " قدرت" است قدرتی که برای منافع گروه های ویژه دست به هر نابکاری می زند وبه فرجامی هم نمی اندیشد جز سود بیشتر ، جز محکم کردن و گستردن قلمرو قدرت به هر شکل نا ممکنی حتا ....
سخت نگران و دلواپس جنگ دیگری هستم که نمونه اش در ویتنام ، افغانستان عراق ، یمن ، و همین پیشدست خودمانم با علم کردن صدام در کویت و حمله به ایران بر پا ساختند ! این بار هم باز دوربین روی میهن ما فکوس است ، از منظر فکری من ایران یعنی یک بخش از تاریخ جهان ! یک بخش معتبر از فرهنگ اندیشه جهانی !
اندیشه و فرهنگی که خواستش "ساختن جهانى نو " است ، تازه گرداندن جهان و زدودن کهنه گى و فرسودگى است که آنهم از روى خرد و دانش و کوشش و کار سامان مى یابد، این اصل آنچنان از اهمیت برخوردارست که چندین و بارهای بار، برآن در این فرهنگ و اندیشه تکیه شده است ....
امروز سخت نگران " آغاز کار جنگ افزارها " ی مدرن و وحشت برانگیزی هستم که جنگ افروزان در فکر متعفن خود دارند !
باید در دم باز دم مسئولانه فریاجنگ نه را سرداد .
جنگ نه !!!!!!!!!!!!
NO WAR
НЕ БЫЛО ВОЙНЫ
INGET KRIG
NO HAY GUERRA
Kein Krig
PAS DE GUERR
לא מלחמה
لا حرب
NO ALLA GUERRA
SAVAŞA HAYIR
कोई युद्ध
* این بیتی است از یک ترانه به نام وصال که در پنجم دسامبر دوهزار چهارده سرودم
* نوشتن روی عکس را از دوستم شهریار بخشی پور شنیدم ، روزبه که چندروزی نزدم آمد برنامه را راه انداخت . از شهریار مرد ماجراها ، و روزبه سپاسگزارم !