داوری یا پیش داوری است ؟ پرسش همین است !!!!!
تورج پارسی
سه شنبه بیست و پنجم اگوست دوهزار پانزده
در آ ن فصل نامه که نامش را به یاد نیاوردم ، کوتاه نوشته ای خواندم زیر نام "نامه ای به خدا " آنرا جالب دیدم ، چون " داوری و قضاوت " را محک می زد . این کوتاه نوشته مرا به یاد یکی از دانشجویانم انداخت که آن سال در تمام رشته های علوم انسانی قبول شده بود اما لنگر در رشته تعلیم و تربیت انداخت ، شغل معلمی را دوست داشت . پرسیدم چرا رشته قضایی نرفتی ؟ پاسخ داد داوری کاری است سخت و من از عهده داوری بر نمی آیم ! گفتم ما در زندگی روزمره هم داوری می کنیم هم مورد داوری قرار می گیریم ، از سویی کار معلمی افزون بر آموزش شاگرد ، داوری درباره ی شاگرد هم هست ، پاسخ داد در کار معلمی هم به شاگردانم می آموزانم وهم خود می آموزم اما در کار قضا من اسیر قانونم و بس !
به هرروی داوری و پیش داوری از پیچیده ترین پدیده های زندگی بشرست ، همین پدیده مرا به یاد گفته ی زیبا و داوری خردورانه ویلی شیرک لوند اندیشمند سوئدی *که در سال ۱۹۵۹به ایران سفر کرده و سفرنامه ای نوشت به نام " به سوی تبس " انداخت، شیرک لوند
Willy Kyrklund
می نویسد :
یزد آرمیده در آغوش کویر به دو چیز مشهورست زرتشتیان و بادگیرهایش !شعله های جاودان بر قله های ایران آرام ارام خاموس شدند ، به همت سپید پوشان در محله ی " گبرها " هنوز آتشی در آتشکده ای زبانه می کشد ، خورشید نمی پرسد گبری یا مسلمان ؟ گرما بر بام همگان یکسان سنگینی می کند !
همین معنا را پیشتر ادیب پیشاوری چنین بیان کرده :
بیاموز خوی بلند آفتاب
به هرجا که ویرانه بینی بتاب
به راستی خورشید می تابد چه بر کاخ و چه بر ویرانه !
و اما نامه ی به خدا :
مردی فقیر صاحب چند فرزند در آستانه نوروز نامه ای به شرح زیر برای خدا نوشت و به نشانی آسمان ها به صندوق پست انداخت :
خدای مهربان در این ایام نوروزی من آه در بساط ندارم ، فرزندانم جامه ی پاره دارند و ارزوی یک پوشش نوروزی می نمایند . در سفره ما نه تنها نقل و نبات یافت نمی شود از لقمه نان هم محرومیم ، مرحمت کن و هزار تومان برای ما بفرست تا بچه ها را نو نوار بکنم .
این نامه به دست پستچی محله افتاد آنرا با همکارانش در میان گذاشت پول روی هم گذاشتن و هزارتومان به نشانی مرد مورد نظر فرستادند ، مرد شادمان شد و بچه ها را نو نوار کرد ، سال بعد نیز تقاضا هزارتومان کرد ، باز پستچی محل نامه را خواند با همکاران در میان گذاشت این بار فقط پانسد تومان جمع شد و به نشانی مرد فقیر فرستاده شد، مرد با نامه ای از خدا تشکر کرد و افزود که خداوندا سال دیگر از طریق پست نفرست چون این پس چی ها مردمانی نادرستند از مرحمتی شما پانسد تومان کش رفته اند !!!!!
داوری یا پیش داوری است ؟ پرسش همین است !!!!!
* Willy Kyrklund
https://en.wikipedia.org/wiki/Willy_Kyrklund