بلاخواهد آمد ، بلا
بلای بزرگ / صالحی
بیست و چهارم دسامبر دوهزار پانزده
این شعر سید علی صالحی گویی شروه ای است برای این همه تغیر در درون و برون طبیعت ! سخت می ترسم از آنچه دارد رقم می خورد ! سوئد که در سرشتش برف و سرمابود اینک به مرحله ای رسیده است که پیام خوبی نیست !
با مسعود احمدی و کیان قوام شیرازی در یونس کده نشسته ایم ! البته همیشه پنج شنبه ها بود اما چون روز پنج شنبه کریسمس هست حضرت مسعود دیدار را یک روزجلو انداخت !
داریم از بلبشویی که هست گپ می زنیم ! بلبشویی که کمتر از خشکسالی نیست و شایدم از خشک سالی یک سر گردن بالاتر است ! میدان برای بُل کومی یا پرمدعایی زیاد شده که خود " بلای بزرگی است " !
نیک آگاهیم آنکه می خواند و می اندیشد کمتر دچار این بیماری می شود ! این بیماری برآیند نخواندن و نیندیشیدن است ، اینان نقل قول هم می کنند بی آنکه به درستی یا نادرستی آن آگه باشند ! در واقع دشخوار می کنند ! و یک جور گرفتار تعصب کلامند !!
البته جرات مقوله دیگری است ، جرات کلام، این خوبی را دارد که ارزیابی می شوی ، اندازه را پی می بری !..
***
مسعود احمدی هم امروز دو عکس از ما گرفت و کیان هم یک عکس ! این عکس های پایان سال دوهزار پانزده است ! ش



ایدم آخرین شایدم باز گرفته خواهد شد ! نمی دانم ؟
نقل می کنم از دیوان شمس :
تا که کبود است صبح ، روز بود در گمان
چونک بشد نیم روز، نیست دگر قیل و قال
با مهر همیشگی