یکتا نوجوان " شاهنامه خوان " شهر تاریخ مند شوشتر !
تورج پارسی
آدینه نوزدهم فوریه دوهزار شانزده
شاهنامه خوانی میان ایلات ایران همیشه رسم و آیین بود، در شهر آیینی قهوه خانه ای شد که شاهنامه خوانانی هم در این عرصه پاگرفتند و چراغ این رسم جوانمردی و سلحشور ی را روشن نگه داشتند ! ناگفته نماناد که بازهم میدان " مردان" بود ! و زنان در پستو ماندند ! تا سنت شکنی به نام " گرد آفرید " پا به میدان گذاشت و کنایات ولغزها ی نا جونمردانه !!! را به جان خرید اما از پا نیفتاد و به جای " چراغ " مشعل به دست گرفت ! اینک یکتا درشهر شوشتر تاریخ مند ، با جسم نوجوانش مشعل را به دست گرفته است ! به پدر و مادر یکتا شادباش می گویم ، سپاس شان می گویم و هم چنان به دوست سخت کوشمان آقای دارا بهمنش که همه سویه در این ره خدمتگذارست ! با مهر همیشگی