پیشکس به استاد شجریان


پیشکش به استاد شجریان

شب میهن

تورج پارسی

بخوان تا این "شب میهن "
شود کوتاه و کوتاه تر
که در هر واژه و گامت
نهانست صبح امیدی
جون دوهزار ده ویرجینیاپیشکش به استاد شجریان

کوروش فرزند خرد خویش بود !


کوروش فرزند خرد خویش بود !

تورج پارسی

بیست و هشتم اکتبر دوهزار شانزده / یک روز آفتابی اپسالا

از شگفتی های تاریخ باستان پدیده ای است به نام کوروش هخامنشی یا پارسی ! این پدید فرزند خرد خویش است ! و بر همین مدار در لایه های تاریخ زمان خود آگاهانه حرکت می کند و تاریخ را رقم می زند و ماندگار می گردد !

او نظام شاهنشاهی را بر اصل بها دادن ، اعتماد کردن و بردباری بنیان می گذارد به طوریکه اقوام گوناگون زیر پوشش چنین نظامی بتوانند آزادانه با آیین و باورهای خود به آسودگی زندگی بکنند ، این نقطه روشنی از تاریخ ماست حتا پس از گذشت هزاره ها !

او پیامبر نبود ، چنین ادعایی هم نکرده است ، از اهل زمین بود و باید زمینی هم به او نگاه کرد ! 
بی گمان " خرد آدمی " کار برد دارد به کار گرفتن واژه " پیامبر " حدف خرد آدمی است ، خلع سلاح انسان است ! حدف خرد انسان افزایش قلمرو تاریکی و تباهی است که پی آمدهای آن تاریخ را شرمناک ساخته است !
جهان آنروزین خون آلود بود و او می کوشید تا آن کند که زمین را تاریخ را خون آلود نسازد !آنچه در بابل نشان داد پرتوی از خردوری و بینشی است که گفته آمد !

کوروش هخامنشی اهل زندگی بود ، سیاست را هم نیک می دانست و رزم آشنا بود 
انسانی همچون او بی گمان میان این " سه " توانسته بود که توازن برقرار بکند ، چنانچه ' " در آیین مهرگانی شراب می نوشید و می رقصید ! رقصی که به " پارسی " نامور بوده است "

سرانجام :

آنچه امروز حقوق آشکار و قابل پذیرش بشرست و هر انسان آزاده ای آنرا آری خواهد گفت ، این است : بگذارید هر کس به آیین خود بزید !

با مهر همیشگی

No automatic alt text available.

آری به خودت بناز، نازت نازم

آری به خودت بناز، نازت نازم
تورج پارسی
هیژدهم اکتبر دوهزار شانزده

راه می روم ، دوربین بهتر و پیشتر ازمن در جستجوست ، از رنگ ها تا بی رنگی را طبیعت کنار هم به آسودگی و مهر کنار هم چیده ، جلوه گری آن بیشتر خیر کننده است !
برگی از درختی کنده شده پیش از آنکه به زمین برسد ، بر شانه ی من می نشیند " همای سعادت " است به گفته ی حافظ !
همای اوج سعادت به دام ما افتد
اگر ترا گذری بر مقام ما افتد / حافظ

برگ را بر می گیرم و به خانه می آورم هوا سردست و ابری یک باره چشمم به سبزینه ای ترگل و ورگل می افتد ! شگفتا از مانور طبیعت ، برگریزان و سبزه ای که همچنان به خود می نازد ، سمندروار می خوانم :
آهنگ صدای دل نوازت نازم
افسون دو چشم فتنه سازت نازم
دل می بری وز حسن به خود می نازی
آری به خودت بناز ، نازت نازم / بیژن سمندر
.....
به خانه رسیده ام ، قهوه ای با چند قطره کنیاک پاسخ گوست ، سعدی وار می خوانم :
هر نفسی که فر می رود ممد حیات است و چون بر می آید مفرّح ذات !!!
شایدم سعدی در هنگام نوشیدن به " ممد حیات و مفرح ذات "رسیده است !!

و سرانجام هم رندانه بگوید : 
از دست و زبان که برآید
کز عهده شکرش به در آید !!!!

از خاک شیراز همه چیز بر می آید !! بین خودمان بماند !!

دوستی یوتوبی فرستاده ، خنده زار ست ! اوخوندی در تلویزیون اوخوندی نشسته و سخن می راند از انس و جنس ، معجزه ، طلسم و..... به راستی در هیچ زمانی این اندازه انسان ایرانی تحقیر و کوچک نشده است که در دوره اوخوندی روی می دهد !

Touradj Parsi's photo.
Touradj Parsi's photo.

خانه ی " شه " گرفته ام ، گر چه چنین " پیاده " ام / دیوان شمس


من به شهی رسیده ام ، زلف خوشش کشیده ام
خانه ی " شه " گرفته ام ، گر چه چنین " پیاده " ام / دیوان شمس

Touradj Parsi's photo.
Touradj Parsi's photo.

در زیر درخت گل دی " باده " همی خورد او


در زیر درخت گل دی " باده " همی خورد او
از خوردن آن " باده " زیر و زبرست این " دل " / دیوان شمس

تورج پارسی

شنبه بیست و دوم اکتبر دوهزار شانزده

هوا ابری است و یخین وغمین و کمی هم تاریک ، دولت سرما حکمرانست ، با جلال جبروت ، بوی برف می آید ! 
کفش کلاه کردم که پیاده روی روزانه را سامان ببخشم ، بد جوری سردست ، اما طبیعت زیباست در میان شطی از زیبایی درختان و برگ های سرخ و زردی که رقصان بر دامن زمین می نشیند ، راه می روم !
زنی با سگش از رو به رو نزدیک می شود ، زن زیباست و زیباتر حتا و سگ هم تابلوای است زیبا ، از نژاد امریکایی
Bluetick Coonhoun
است نخستین بار بود که این نمونه سگ را در اپسالا می دیدم ، در امریکا دیده بودم و عکس هم گرفته بودم ، اما عکس را در آرشیوم نیافتم ، از گوگل قرض کردم ، سگ جم نمی خورد چشم در چشم من دوخته است ، مشکوک است که ...... !!! زن متوجه شده است ، لبخندی می زند به سگ نزدیک می‌شوم و برایش سوت می نوازم دستی به تابلوی روی پوستش می کشم ، متوجه می شود که آدم چشم پاکی هستم !! در چشمانش امنیت را می خوانم ! از بانوی زیبا و خوش خرام می پرسم چه نامی دارد ؟ می گوید فردریک ! در واشنگتن که خریدمش نام دوست پسرم را رویش گذاشتم !
می گویم زن زیبا ، سگ زیبا و طبیعت هم زیباترین !! لبخند می زند می پرسد : شاعری؟ پاسخ دادم : نه همیشه !!!
لبخندی به مهر می زنم و از هر دو بدرود می گویم ، ایستادم که عکسی از این زیبا درخت بگیرم که آقای فردریک رو بر گردانده و نگاه می کند !!! گویی هم چنان اندک شکی در او مانده است ، امید که شب بتواند بخوابد !!

راه ادامه می دهم به بازی دیشب دختران ایران و سوئد می اندیشم ، گویا تیم شهرداری بم و سیرجان بودند که به مصاف تیم دختران قبراق سوئد که در رده هفتم جهان جا دارند، آمده بودند ، شگفت زده شدم ، هوا هم بارانی بود و سرد و ناجور ، رخت ورزشی شان هم جای خودش چه عرض بکنم ، فصل مناسبی هم نبود برای تیم دختران ایران ! به راستی قیافه ی خسته ای داشتند و ......!! بازی با هفت گل برای دختران سوئد پایان یافت به هر دو تیم شادباش می گویم !
امید که فوتبال همیشه میدان دوستی ها باشد با همه ی تفاوت ها ! با مهر همیشگی

https://en.wikipedia.org/wiki/Bluetick_Coonhound

Touradj Parsi's photo.
Touradj Parsi's photo.
Touradj Parsi's photo.