کون درستی در این عالم مجوی !

تورج پارسی

بیست و چهارم فوریه دوهزار هفده

امروز هوا آفتابی و بسیار سردست و بادی ! بد جور هم بادی !! و همین " باد " بر توان سرما افزوده است !

پریشب فیلمی سوئدی نگاه می کردم البه به نصفه اش رسیدم ، اما جالب بود کلاس درسی بود و معلمی که پداگوگ / pedagog
بود و رابطه ای بسیار درست با شاگردانش داشت ! در میان شاگردان  کلاس دو کودک بودند پسر و دختر که مانند دیگران نبودند ! یک جور به نسبت سن شس ساله شان بالاتر پرواز می کردند یک جور گویی کلاس اندازه شان نبود ! یک جور در بی نظی خودشان صاحب نظم بودند ! در نگاه آبی این دختر شش ساله هزاران ناگفته بود ، هزاران جستجو بود و آن پسرهم در کلاس مدرسه بود اما در دنیای بی دیوار خود !
یک روز پسر که همیشه پا برهنه با کیفش به کلاس می آمد محتوای کیفش که در  آن نه کتابی بود و نه دفتری بلکه تکه هیزمی و بود تعدادی سنگ و.. ریخت روی میز و مشغول شد ! معلم که مهربان بود و به تمام معنا پداگوگ به او گفت کلاس را جدی بگیر ! نگاهی به معلم کرد و گفت : امروز چیز غیر جدی وجود ندارد ! همه چیز جدی است ! دختر که گویی رونوشتی ا زوی بود با چشمانش به مساحت کره ی زمین لب خندی زد و من همه فیلم را در همین جمله خلاصه دیدم !
امروز چیز غیر جدی وجود ندارد ! همه چیز جدی است ! 
به راستی همه چیز جدی است ! همین آقای کاسبی که  به ریاست رسیده و مرتب ادب پراکنی می کند ! جدی است و خطرش را باید جدی گرفت ! جهان را به ناکامی می کشاند ! در فکر پاشیدن جهان است تا بتواند یکی یکی را ببلعد ! با آمدنش " من برتر " دارد رشد می کند و نژاد برتر که یک بار جهان را به بیراهه برد و پی آمدهایش را می دانیم دوباره دارد جان می گیرد !
سخت جای نگرانی است ! به جایی داریم می رسیم که مصداق همان گفته است :
کون درستی در این عالم مجوی / کاسه ی آسمان هم ترک دارد *
یعنی تا بیایی " مخرج مشترک " بیابی طفلک مخرج هم از دست رفته است !!!!*
 * وام از دوستی اهل قلم .....

Image may contain: one or more people, glasses, beard, sunglasses and indoor
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد