مقدمه ای بر کار خوشنویسی و خوش نویسان
تورج پارسی
سه شنبه پانزدهم دسامبر دوهزار پانزده
تنهایی
به راستی هیچ کس نبود !
تا چشم کار می کرد ،
من بودم ،
که تنها بودم !
........
بوداپست می دوهزار سیزده
در قرن هشتم میرعلی تبریزی (۸۵۰ هجری قمری / ۱۴۵۱م) از توامان سازی دو خط نسخ و تعلیق خطی ساخت به نام نسختعلیق که در میان مردم جا بازکرد ، و هنر زیبانگاری خط را رختی دیگر پوشانید و همین امر سبب فرگشت یا تحول گردید این خط در درازای زمان به نام " نستعلیق " نامور گردید .
بی گمان میر علی نگرشی به نقاشی و شایدم به موسیقی داشته است که مجال پرداختن به آن نیست اما به عنوان یک فرض در اینجا مطرح دانسته می شود.
اگر میر علی را همچون نیما ، سنت شکن بدانیم و باور بکنیم که سنت پیشین را بندی بر پای خوش نویسی می دانسته می توان نتیجه گرفت که شاگردان پسین و پسین تر نیز از کار میر علی فاصله گرفته و راه تکاملی خود را ادامه داده باشند تا به امروز .
در شهر اپسالا یک نشست آغازین درباره خوشنویسی تشکیل شد که مرا نیز دعوت کردند ، در این نشست پای گفتار آقای علی قرطاسی معلم خوش نویسی نشستم !
همین یک نشست سبب شد که پس تر نامبرده یکی از شعرهای مرا رختی نو بپوشاند که بر خیرگی چشم بیفزاید !
من خوش نویسی را یک گونه راز و نیاز می بینم ، نیازی که در زیر ابر راز نهان است اما راز در چشمان ببننده به گونه ای به دل ربایی می پردازد !
خوشنویسی یک گونه زیبا پردازی های شاعرانه است ، به این عبارت که واژگان حضور زیباشناختی را رقم می زنند تا جان و جهان را به آنگونه که می خواهند جلوه بکند !
با سپاس از خوشنویس گرامی علی قرطاسی ، این هم شعری از من و رخت تازه اش:
تنهایی
به راستی هیچ کس نبود !
تا چشم کار می کرد ،
من بودم ،
که تنها بودم !
........
بوداپست می دوهزار سیزده