برخی آدم ها کوچکتر از دردهایشان هستند !
تورج پارسی
دوازدهم مه دوهزار هیژده
آن دوست که سخت دوستش می دارم و نگرانش هم هستم دردهایش بیشتر از وجودش است ، یک بیان همیشگی از دردهای همیشگی اش دارد ! گاه در میان این همه درد هایی که از آنها می نالد سر در گم می شوم ! حتا گاه می مانم که کدام پهلو به دروغ می زند و کدام رخت راستی بر تن دارد !
مهربانی است سر در گم ! البته من در گوش دادن به حرف هایش همه سویه حوصله می شوم اما پر از پرسش ! یک گام به جلو می نهد و هزار گام به عقب !! داستا...