
صدای قمر از دیدگاه موسیقیایی و زیبایی شناسی
بخشی از مقاله ی " قمر بانوی هنر و نیک کرداری " این قلم است که با یاد همَیشگی قمر با زنشر می دهم
تورج پارسی
قمر هزار قناری درون حنجره داشت
اگر چه »اوج «قناری هنوز کوتاه است / م . امید
صدایی
که ترا برکند وبه اوج ببرد ، به آن ناشناخته ی دور دست . از خود بیرونت
آورد ، بر حریرت نشاند ،آیینه ات شود و با خود آشنایت کند . صدایی از تبار
یگانگی وجود . صدایی زلال و پاک همرازو همساز پیر مغان با عطر شعر رازانگیز
حافظ . صدایی همرنگ آفتاب ، صدایی که با تو همره شود و در دل صیقل یافته
ات طنین اندازد . صدایی برگرفته از تبسم صبحگاهی و خلوت شب ، صدای قمراست .
بنا
بر سنجش اهل فن صدای قمراز دو ویژ گی برخوردارست . یکی گرمی و دیگری
پردامنگی . نی داود درین زمینه می گوید : »کمتر خواننده ای دیده شده که هر
دو ویژگی را دارا باشد « ۱۰. ارزیابی ، دامنه و گسترش صدای قمر در اجرای
تحریرها در بم و اوج ، به خوبی توانمندی او را در خوانندگی نشان می دهد .
طنین صدای قمر زنگ و درخشندگی ویژه خود را داشت و این طنین زنگ دار تکیه
گاهی بود برای توان بخشی به صدایش . برخی از خوانندگان این ویژگی را ندارند
، با توان یابی از دستگاه های نیرو بخش الکتریکی ، کمبود دامنه و قدرت
صدای خود را جبران می کنند . در حالی که صدای قمر آنچنان بود که در سکوت شب
به گفته ای تا هفت محله را در زیر پوشش خود قرار می داد . دکتر حسام خرمی
در نامه ای به زهره خالقی درینمورد می نویسد : من خودم از فاصله پانسد متری
صدای او را وقتی در دستگاه دشتی آواز می خواند به روشنی شنیدم ۱۱ . دکتر
خرمی صدای قمر را با بلوچ خانم ازخوانندگان دوره ناصری مقایسه می کند "
صدای بلوچ خانم آویزه های لاله ها را تکان می داد ".۱۲دکتر اسلامی ندوشن
درباره قمر می نویسد " در کنار این سبزه و آب ، با بهترین صداهای زمان
روبرو بودم . چهچهه ی قمر برایم هوشربا بود . هنوز تا امروز صدایی به
دلنشینی صدای او نشنیده ام . بشر برگزیده همان کسی است که مارا از خاک
برکند ، خود هر که هست گوباش ، چه این هنر اکتسابی باشد ، چه طبیعی ، و قمر
این کار را می کرد . گذشته از صدا ، آنقدر لطف و احساس و درخشندگی در
نوایش بود که گفتی بلور در گلویش پول پول می شد " ۱۳.در یک جمع بندی می
توان گفت :
تکرار صدای قمر همچون تکرار فصل ها انسان و پیرامونش
راآرامش وتسلی می بخشد . به هنگام شنیدن نوای آسمانی قمر باید با ایرج
میرزا همزبان و همدل شد و گفت :
بلبل از رشک صدای تو گلو پاره کند
ورنه ، بهر چه بود این همه فریاد او را ۱۴
بردا شتی از شخصیت قمر در ترانه ها و کنسرت هایش
نگارنده
یک ساله بود که رادیو تهران در سال ۱۳۱۹ برابر با ۱۹۴۰ آغاز به کار کرد
.اما از کودکی زمینه آشنایی با قمر را گرامافون که صندوق آواز گفته می شد
فراهم آورد وفرصت یافتم صدای زنی را گوش کنم که غیر از دیگران بود . صدای
زنی درد اشنا که خانه در درون صفحه داشت و با محرم و نامحرم همره می شد و
حتا من هفت و هشت ساله را نیز نادیده نمی گرفت . در آن سال ها به غیر از
ترانه های شیرازی ، ترانه موسم گل را نیز کمی از برشده بودم . این ترانه ای
بود که به گونه ای درمن ریشه ای ناشناخته دوانده بود به ویژه هنگامی که
پدر آنرا زمزمه می کرد .
موسم گل دور ه ی حسن یک دو روزست در زمانه
ای به دلارایی به عالم فسانه به که زتو ماند نکویی نشانه ...۱۵
ا
هل د ل از قمر به نام زن درجه یک نام می بردند ، تعبیری عمومی از
زیبایی آوا ، رخ و کردارنیک او . اینک که این زن درجه یک را مورد برسی
قرار می دهم ، به تعبیری تازه ترمی رسم : یک پدیده شگفت انگیزو افسانه ای
سد سال اخیر! ( ۱۲۸۴ تا ۱۳۳۸برابر با ۱۹۰۵ــ ۱۹۵۹) . تولد قمر همزمان است
با آشوبهای محمد علیشاهی ومبارزات مشروطه خواهان بر علیه استبداد ، همان
استبدای که به گفته عارف " هزار پرده درید " . ۱۶دوران زندگی قمر مقارن
ناآرامی ها ی میهن و جهان است :
قرارداد ۱۹۰۷ وتقسیم ایران میان انگلیس و روسیه
جنگ جهانی اول ۱۹۱۴ تا ۱۹۱۸ و اشغال ایران
و.
او در این نا آرامی ها ، قد می کشد ، بزرگ می شود و قمر می گردد .
قمرشاید دانش شناخت تضاد درونی جامعه را نداشته ، اما یک حس عینی به او کمک
می کرد تا با موج ضد استبداد همره شود و فریاد در سینه مانده مردم مجال
یابد تااز حنجره او فضا را پر کند .درزیراین " سقف بلند ساده پرنقش و نگار «
ما دراین زن که در " دهان زمانه زبان بود "۱۷ویژگی هایی می بینیم که در
زنان خواننده معاصر او و حتا زنان دیگرنیست . زنی که هر روز عاشق است اما
از درد زمانه غافل نیست . به خانه عشقی می رود ، همراز عارف می شود ، در
انجمن زرتشتیان کنسرت برگزار می کند ، برای ساختن آرامگاه فردوسی کنسرت می
دهد ، همگام درویش ،کلنل ، جاهد ،ایرج وبهارمی گردد ، ام کلثوم چشم به
دیدارش می دوزد ، آتاتورک میهمانی به افتخارش می دهد و چشمان خود را مدیون
می داند که قمر را دیده است ، تیمورتاش وزیردربارو داور وزیر پر قدرت
عدلیه رضاشاهی را به بازی نمی گیرد و ترانه هایی می خواند که پراست ازناله ی
مرغ سحر! . این زن که قمر باشد جام لبریز مهرست و دوستی ، ازدوستی و مهر
به گربه ها و سگ های ولگرد گرفته ۱۸تا فتحعلی قهوه چی همدانی که به جرم
گوش کردن به مارش جمهوری عارف در زندانست ، ۱۹یا رضا درشکه چی ۲۰. او که
قمر باشد فریاد فریادهاست .
در عصر دیوار کشی و مرزبندی های زنانه
و مردانه ـ قانون جاافتاده جامعه مرد سالارــ بی باکانه کنسرت بر پا می
کند ــ طنز نیشدار این حرکت این است که خود قمرتنها زن شرکت کننده کنسرت
است ! ــ این زن که قمر باشد برخاسته تا در واقع سنت شکنی کند . خون
مردان و قانون دینی حاکم بر دوران رابه جوش آورد تا به دفاع از ناموس جامعه
مردسالارقمه کشی کنند !! درعصری که هنرمذموم است و سینما محبت خانه « !!
نامیده می شود ۲۱و مردان موسیقی صفت تحقیر آمیز مطرب ! را بر دوش خسته خود
حمل می کنند ، قمر خواننده می شود ، کنسرت می دهد ، نه تنها صدایش را
نامحرم می شنود بلکه با سر باز در جمع مردان حاضر می شود ، او نه تنها مطرب
بلکه به صفت بدکاره نیز سرفراز می گردد !!! این درست هفتاد و سه سال پس
از مرگ قره العین است ، یعنی نخستین زنی که بدون حجاب در جمع مردان
حاضر شد .بی پروایی و فریاد قمر در یک برش طولی و عرضی جامعه شناختی
برآیندی شایان نگرش می دهد . فریاد قمر ، فریاد ایران است فریاد روزگاری که
به گفته عارف "عوض اشک ز نوک مژه خون می آید " ۲۲
عقب ماندیم ما از کاروان زنده عالم
فغان از این سعایت ها که سد راه ایران شد
دمی یک دل شوید ای بی حمیت ها که این کشور
زکید و حیله بیگانگان ، با خاک یکسان شد " امیر جاهد«
در ملک ایران
عصری که دنیا در انقلاب است
با نور دانش در پیچ و تاب است
در مهد سیروس این خواب سنگین بس ناصواب است ... " امیر جاهد "
و از سویی ناله ی زن است که با تعبیری ، دکارت وارمی گوید :
من زنم پس هستم !!همان زنی که به گفته عشقی :
مرمرا هیچ گنه نیست به جزآنکه زنم
زاین گناه است که تا زنده ام اندر کفنم .۲۳
این همان کفنی است که ایرج میرزا از آن چنین یاد کند :
فقیه شهر به رفع حجاب مایل نیست
چرا که هر چه کند حیله در حجاب کند ۲۴
اما
این زن که قمرباشد کفن را برنمی تابد ، می جهد ، فراز می گیرد ، و بالا
دست مردان می ایستد ، فریاد زمانه و حنجره انسانیت می شود :
بلبل پر بسته زکنج قفس درآ نغمه آزادی نوع بشر سرا ...
نخستین کنسرت زن در تاریخ موسیقی ایران
قمر
نخستین کنسرتش را درسال ۱۳۰۳ برابر با ۱۹۲۴ میلادی یعنی شش سال پس از جنگ
جهانی اول یا یک سال پیش از به سلطنت رسیدن سردار سپه درسالن گراند هتل
واقع در خیابان لاله زار برگزار کرد . این کنسرت در تاریخ موسیقی ایران
حرکت جسورانه ایست از جانب زنی که قمرباشد . با این کنسرت زن و مو سیقی
تائید می شوند .حرکت بر جسته تر ، تائید زنی است که تاکید بر غلط بودن
برخی از ارزش ها دارد . زنی که یکرنگی آزادگی ، فضیلت و اعتماد به نفسش
یادآور زنان ستوده باستانی ایران زمین است . خردمندی که زیبارویی بر
شرمگینیش افزوده و ازدایره تنگ منیت بیرون جسته ، رنگ تعلق را واپس زده
وتصویرتازه ای از رودابه ها ، تهمینه ها و سین دخت به دست داده است . زنی
که ازحنجره او فریاد ضد استبداد به گوش می رسد .زنی که می توان او را
شاگرد فکری عارف دانست .
تعداد استقبال کنندگان از کنسرت قابل توجه
است . هزاران نفرنیزدر جلوی هتل ایستاده اند البته در میان اینان هم
کسانی هستند که به گفته خود قمر " قیافه های عصبانی وناراحت داشتند" و
موقع بازگشت بیم آن داشتم که عده ای قصد جان مرا داشته باشند چون اخباری از
این قبیل به دستم رسیده بود . ۲۵
اعضای ارکستر به سرپرستی استاد نی داوود در سن حاضر می شوند :
ابراهیم منصوری و نوریانی ویلن
شکری قهرمانی و نی داوود تار
حسین
خان کمانچه ، ضیا مختاری پیانو . در سکوت منتظران ، آن زن که قمر باشدبا
گیسوانی زرین و تاج گل زیبایی بر آن روی صحنه ظاهر می شود . شور مردم
سازنده و قابل تقدیر است . قمر خود درین باره می گوید : " این همه استقبال
از یک زن تنها و بدون پشتیبان به من امید و اعتماد به نفس داد " ۲۷قمر که
مخالف تقسیم باغ زندگی به شکل مردانه و زنانه است ، قمر که از زنده در کفن
کردن زن در رنج و عذاب است ، آنشب با صدایی ملکوتی و رخی ماه دیس و
چشمانی عسلی که به دنیا به پاکی می نگرد ، می خواند تا خط بطلانی بر
اندیشه ی چادر و پیچه خواهی کشد . قمربا سر باز خواند و این درست هفتاد وسه
سال پس از حرکت قره العین است . همان زنی که چادر و پیچه را بر نتابید ودر
جمع مردان با سر باز ظاهرشد .در اینجا یک مقایسه تاریخی نیازست تا برد
حرکت تاریخی قمر خواننده آزادیخواه قرن را بنمایاند . مارگارت لاینگ
Margret Laing
در
کتاب مصاحبه با شاه در رابطه با روز گشایش دانشگاه تهران نقل قولی از
علم وزیر درباردارد . در روز گشایش دانشگاه تهران ( پانزدهم بهمن ۱۳۱۳)
یعنی ده سال پس از نخستین کنسرت قمر ، رضا شاه به همسرش تاج اللملوک ـ
ملکه مادر « و شمس دخترش دستور داد که بدون چادر و روبنده همراه او
بیایند . در حالیکه آنها به هیجان آمده بودند رضا شاه در ماشین به آنها گفت
: دلم می خواست امروزبراساس احساس شخصیم زنده نباشم که شما را با سر باز
به این مراسم ببرم ، اما به خاطر کشور مجبورم ۲۸ .ما در این موضوع با دو
نفر بر خورد می کنیم یکی رضاشاه پهلوی به عنوان پادشاه و مدعی رفع اجباری
چادر و روبنده و یکی هم رضا پهلوی به نام مرد جامعه سنتی ایران .تضاد به
اندازه خود چادر کدرو سیاه است ـدر اینجا قصد کم رنگ یا پر رنگ نشان کار
رضا شاه نیست ـ اما قمر زن تنها و بدون پشتیبان با باور به این کار گام
بر می دارد و در نخستین شب کنسرت با شعر ایرج فضا را می گشاید :
نقاب دارد و دل را به جلوه آب کند
نعوذ باالله اگر جلوه بی حجاب کند
فقیه شهربه رفع حجاب مایل نیست
چراکه هر چه کند حیله در حجاب کند
نقاب بر سر زن سد معرفت است
کجاست دست حقیقت که فتح باب کند ... .،
و
قمر خود فتح باب می کند و ازمتعصبان و نامحرمان " که بر نام ایشان زمانه
انگشت بر گوش نهد " ۲۹ نمی هراسد . استقبال شایسته است و قمر پاسخگوست
.درین کنسرت اولین بار ترانه مرغ سحر در دستگاه ماهور با شعر ملک الشعرای
بهار و آهنگ نی داوود خواند ه شد . این ترانه پس تر به شکل صفحه به بازار
آمد ولی درسال ۱۳۰۸ این صفحه چون نغمه ی آزادی بود از بازار جمع آوری شد .
مرغ سحر ناله سر کن داغ مرا تازه تر کن
زآه شرر بار این قفس برشکن و زیر و زبر کن
بلبل پر بسته ز کنج قفس درآ
نغمه ی آزادی نوع بشر سرا
وزنفسی عرصه ی این خاک توده را پر شرر کن ..
این
کنسرت آیینه شناخت مردم به قمر شد .از آن شب نام قمر در زمین برومند
اندیشه و یاد مردم ، فرخ فالی شد دل افروز و جاودانه . قمر از عواید این
کنسرت چیزی نخواست . بازتاب حرکت دلیرانه قمر به عنوان یک زن از جامعه ای
که زنها در آن باید ازیک پیاده رو بروند و شوهر و برادرانشان از پیاده رو
دیگر، قابل بررسی است . کنسرت سیاسی ـ اجتماعی قمر و منش وکردار نیکو
کارانه اش برگی از تاریخ معاصر ایران را به اواختصاس داده است ."یک روزپس
از کنسرت قمر را به کلانتری خواستندوبه او گوشزد شدو تعهد گرفته شد که بی
حجاب کنسرت ندهد و بدون اجازه شهربانی صفحه ضبط نکند "!!! ۳۰
دومین
کنسرت : این کنسرت در سینما پالاس برگزار شد . درین کنسرت استقبال مردم بی
سابقه بود به طوریکه رفت آمد در خیابانهای اطراف محل کنسرت مختل شده بود
. قمردر این شب همان ترانه ای را که در عروسی خوانده بود دوباره خواند
این آهنگ روز شد و پناهگاه زمزمه مردمان ، مردمی که قمر را یافتند .
کنسرت برای ساختن آرامگاه فردوسی:
قمر در شهریورسال ۱۳۰۹ برابر ۱۹۳۰به خراسان سفر کرد در آنجا سرلشکر جهانبانی
از
قمر در خواست کرد بابرپایی کنسرت درفراهم آوردن پول برای ساختن آرامگاه
فردوسی اقدام نماید . قمر کنسرت را برگزار کرد و تمام عایدی آنرا در راه
برپایی آرامگاه فردوسی پیشکش نمود .
کنسرت در همدان :
کنسرت
قمر در سال ۱۳۱۰ برابر۱۹۳۱در شهر همدان برگزار شد . این همزمان سالهایی است
که که عارف قزوینی شاعر ، آهنگساز و خواننده آزاده به شکل تبیعد در همدان
بسر می برد . این کنسرت به سرپرستی نی داود برگزار گشت . درین باره بهترست
از زبان قمر بشنویم " به همدان که وارد شدم ، خواستم بی درنگ به دیدار عارف
بروم ، اما انها که او را می شناختند مانع این کار شدند و دلیلشان این
بود که عارف کسی را نمی پذیرد و حاضر نیست تنهایی خود را با کسی تقسیم
کند . به این حرف ها توجه نکرده روز سوم به خانه عارف رفتم و از نزدیک او
را دیدم و دعوت کردم که در کنسرت همان شب شرکت کند . سر شب بود که به
میهمانخانه آمد و به اتفاق به محل کنسرت رفتیم . درین کنسرت ترانه هایی از
عارف را خواندم . در پایان کنسرت شاهزاده نیرالدوله چندین گلدان نقره به من
هدیه کرد . منهم گلدانها را به عارف پیشکش کردم ، این موضوع باعث دلخوری و
درد سر شد ، چرا که عارف مورد غضب بود و کلی دردسرها.. ۳۱
کنسرت در انجمن زرتشتیان
ارباب
کیخسرو از طریق بدیع زاده ازقمر دعوت می کند تا درجشنی که به نفع زرتشیان
نادار بر پا می شود شرکت کند . قمر دعوت را می پذیرد و درین جشن کنسرت می
دهد . دراین شب مبلغ زیادی گردآوری شد ، اما هرچه کردند که قمر مزدی قبول
کند ، نپذیرفت و به همان حلقه گلی که بر گردنش آویختند بسنده کرد . ارباب
کیخسرو به پاس کردار نیک و انسانی قمر خواست به گونه ای دیگر ارج بگزارد
ازاینروبه سرفرازی این بانوی نیک کردارهنردر خانه اش میهمانی بسیار بزرگی
بر پا کرد . قمر درین مجلس آواز خواند ، در پایان ارباب مبلغ پانسد تومان
پیشکش کرد قمر پول را گرفت و میان مستخدمین و کارکنان جشن پخش کرد و دیناری
برای خود بر نداشت ۳۲.
کنسرت به نفع شیر وخورشید سرخ ایران
قمر
در سال ۱۳۰۸ خورشیدی برابر با ۱۹۲۹میلادی به نفع شیر و خورشید سرخ کنسرتی
بر گزار کرد ، در پایان کنسرت مبلغ دوهزارتومان در پاکتی گذاشته به قمر
دادند ، قمر پول را پس داد و گفت بچه های یتیم از من واجبترند . البته قمر
کنسرت هایی به یاد ایرج میرزا و درویش خان نیز برگزارکرد . برای کمک به
انجمن ناشنوایان نیز کمر همت بربست و درآمد حاصله را در اختیار بانیان کار
قرار داد .
قمر و سینما
در سال ۱۳۳۰از قمر دعوت
شد که در فیلم مادر شرکت کرده و در صحنه ای آواز بخواند ، با وجودیکه
دستمزد سد هزار تومانی پیشنهاد شده بود وی نپذیرفت . سرانجام با اصرار
فراوان حاضر شد آوازی پنج دقیقه ای بخواند که دستمزد این پنج دقیقه را
نیز به بیمارستان مسلولین شاه آباد بخشید .
ترانه ها و صفحه های قمر
ناموری
قمر در زمانی آغاز می شود که کشور ایران از داشتن ایستگاه فرستنده رادیو
محروم بود . به همین دلیل مردم از طریق گرامافون با صدای قمر آشنایی یافتند
. از سال ۱۳۰۳برابر با ۱۹۲۴صدای قمر در صفحه ضبط شد و به بازار آمد . این
صفحات محصول کمپانی His Master Voic , Polyphon , odeon بود .به نقل از
دکتر خرمی از قمردر مجموع چهارسد و بیست و شش ۳۳و به گفته دکتر سپنتا بیش
از دویست صفحه ضبط شده است که متاسفانه بخشی از آنها در دست نیست ۳۴. بخشی
نیز که مانده فقط برای گروه پژوهش و دانشجویان موسیقی به کارمی آید . آن
انتظاری که بتوان صدای روشن و زنگ دار قمر را از این صفحه ها شنید در حد
آرزو باقی ماند ه است .مگر با یاری دستگاهای تازه ای که در عرصه ی صوتی
کار آفرینند یاری جست و این برگ های زرین موسیقی سنتی را نجات داد .
ترانه
های قمربیشتر از امیر جاهد ، عارف ، ایرج ، بهار و پژمان بختیاری است
آهنگها ساخته ی نی داوود ، درویش خان عارف و امیر جاهد است . از سال ۱۳۰۵
که عارف صدایش را از دست داد ، قمر در واقع بیانگر فریادهای در گلو شکسته
وی شد . بنابرحکم همین روح حساس و انسانی است که به یاد میرزاده عشقی
ترانه ای در ابو عطا و حجاز و به یاد کلنل محمد تقی پسیان تصنیف گریه کن
که گر و به یاد درویش خان » به گردش فروردین را ضبط می کند . ازدوم
اریبهشت ۱۳۱۹ برابر با آوریل ۱۹۴۰ که رادیو تهران آغاز به کار کرد از قمر
دعوت به عمل آمد و این همکاری تا سال ۱۳۳۴ ادامه داشت . البته شهرت قمر
مدیون رادیو نیست بلکه می توان مدعی شد که رادیو در سکته و سپس مرگ قمر
موثر بوده است . قمر به صداقت کارباور داشت ، می خواست کار هنریش دور از
ابتذال و دورویی باشد . به ویژه در مورد موسیقی سنتی احساس مسئولیت می کرد .
اما متاسفانه نیمچه دستگاهی که درست شده بود کم کم به گودال ابتذال افتاد
وابتذال هم باروح پاک و همچون باران قمر جور در نمی آمد . خوانندگان نو
رسیده پول پرست نیز دربرابر بزرگی های هنری و انسانی قمر خود کمتر بینی
داشتند و همین انگیزه ای برای حسادتهای خانه برانداز می شد . بطوریکه به
عمد آهنگ های دوران پختگی صدای قمررا که حاصل همکاری با برادران معارفی
بود پاک کردند و همین موضوع سکته قمر را پیش آورد .