کاش که من جای تبی بودمی *
تورج پارسی
کاش که من جای تبی بودمی
بر تن دلدار دمی بودمی
بوسه زده روی گلستان تن
وای که ان دم ،جمی بودمی
سینه ی من دشت جنون گشته باز
این غم بی پیر شرر کرده ساز
کاش که بازآید و بیند دلم
این همه اندوه و غم سوز و ساز
کاش که من
جای تبی بودمی......
*اپریل ۱۹۹۴ در قطار بودم به سوی استکهلم