Euphorbia Pulcherrima/ Poinsettia / Julstjärna
یا گل کریسمس / Julstjärna
تورج پارسی
پنج شنبه یازدهم دسامبر دوهزار چهارده
گلی است از کشور مکزیک ، آزتک ها چنین باور داشتند که سرخی برگ این گل به سبب خون فرشته هاست که بر آن چکیده است .
Pulcherrima یعنی زیباترین .
آزتک ها از برگ این گل به عنوان پایین آورنده تب استفاده می کردند یعنی
جنبه ی دارویی داشت . امروزه در کشور مکزیک این گل به نام
Flor de
Nochebuena
شناخته می شود . در اسپانیا و کشورهای امریکای مرکزی و پرتریکو و
گواتمالا گل عید پاک نام دارد . در کشور ترکیه به نام گل آتاتورک نامورست
چرا که آتاتورک این گل را دوست داشته و کشت و پرورش داده و کم کم در تمام
ترکیه عمومی گشته است .در ایران آنرا بنت کنسول می نامند !؟
Joel Roberts Poinsett (March 2, 1779 – December 12, 1851) کیست ؟
ایشان پزشک و دیپلومات امریکایی است که در سال ۱۸۲۰ میلادی این گل را به امریکا آورده , کشت کرد ه و به نام وی
Poinsett
نام گرفت سپس از امریکا به اروپا آورده شده است .
این گل و سنبل یا
Hyacint/ hyacinth
از گل های پیشوازی کریسمس است که در خانه سوئدی به چشم می خورد و جهت فروش در فروشگاها فراوان یافت می شود .
در ۱۹۵۰ در کشور سوئد Julstjärna
به شکل روییدنی گلدانی وارد بازار شد که هم گران بود و هم زود پژمرده می شد .
از دم اسب تا دم خروس
چهار شنبه دهم دسامبر دوهزار چهارده
پایان ترم یا avslutning / Termination
شبی در کارنامه ی هنری شهریار بخشی پور
تورج پارسی
سه شنبه نهم دسامبر دوهزار چهارده
در سوئد چنین آیینی هست که در پایان ترم " جشنی " بر پا بسازند ، ششم دسامبر هم آموزشگاه شهریار جشنی داشت که در واقع بررسی کارکرد موسیقیایی شاگردانش بود . به باغبانی می ماند که کنار دیوار باغ می ایستد و گل هایی را که پرورش داده است می نگرد !
من همان شب از سفری بر می کشتم با وجود خستگی اما بنا به پیمانی که داشتم ساعت شش در محل آموزشگاه بودم ، برنامه ساعت هفت شروع می شد !
من هم در این برنامه از بهر خود لذتی بردم ، شادمان و خشنود شدم که نوجوان و جوان ایرانی متولد سوئد که برخی حتا مادران شان هم ایرانی نیستند سویدی یا حتا از امریکای لاتین نند ، الهه ناز و یه گلی سایه کمر را می نوازند و.... شهریار می باید تمام وجودش را تمرکز بدهد روی آموزش همین بچه ها ! امروز در اپسالا شاگردان شهریار بیش و بیشتر می شوند و این خود ارج بسیار دارد ...
جوانی افغانستانی هم دو ترانه افغانی را خواند و با مهارت هم ترانه ماندگار کوروس سرهنگ زاده " به سوی تو " را اجرا کرد ..
بعد نوبت رسید به بانو فاتی صابری و شهریار . شهریار در شور و دشتی روی ترانه ای که من به نام " مستی سبز چشات " سروده بودم آهنگی ساخته بود که در این شب همسرشان فاتی صابری آنرا بسیار زیبا و دل نشین اجرا کردند !
برنامه با وجود طولانی بودنش اما با چهار مضراب های شهریار جان تازه می گرفت ، البته بهتر آن است که برنامه ها خسته کننده نشوند !
نور سن کم بود ، معمول چنین است که نور تنظیم شده باشد !
دوستانی هم هنرنمایی کردند که به جا از آنها یاد خواهم کرد .....
امید که در آینده چشم مان به " ارکستری" کار آزموده روشن بشود .
سپاس می برم از این همه زحمات ثمر بخش ، امید دارد که این راه ادامه بیابد ..... کوشش بانو صابری و آقای بخشی پور را ارج می نهم ....