من از " امیدواری " می ترسم !
تورج پارسی
سه شنبه بیست و هشتم اپریل دوهزار پانزده
کمتر به نام هنرپیشه ها توجه دارم گفتمان و کارهایی را که در فیلم سامان می بخشند با دقت نگاه و گو ش می کنم
دیدن فیلم های مستند از جمله خواسته های من است و البته برنامه ی طبیعت که یک جور حس می کنم سرتاپایم را می میراند و زنده می کند .
دیشب فیلمی را تماشا می کردم مرد اول فیلم که دوربین روی زندگی آن فکوس
بود جمله ای گفت که پس از پایان فیلم با آن در گیر بودم . دوست دخترش گفت
من کنارت هستم تا بیماری را پس بزنی در حالی که مرد گریه می کرد پاسخ داد :
من از " امیدواری " می ترسم !
پیداست که مرد افسردگی شدید دارد و هر
چه شدت افسردگی زیاد باشد مرگ راه چاره است در نتیجه آنگاه که می گوید من
از " امیدواری " می ترسم ! این برآیند درون او و پیرامون اوست ....
امید همیشه نیرو بخش است ، چراغ راهست ، پایان سیاهی شب را از یک سو و از
سویی سپیده سحری را رقم می زند اما امروز تضاد طبقاتی و پدیده های آن ،
جنگ ، استرس بیش از حد در اثر شتاب روز افزون زندگی ، دگر گونی های محیط
زیستی و..... ..... امید را هم ترس آور ساخته است ! علائم بالینی جهانی که
روز به روز کوچکتر می شود .... با مهر همیشگی