دیروز با حاج آقا اولف یک ساعت و نیمی راه رفتیم !!

دیروز با حاج آقا اولف یک ساعت و نیمی راه رفتیم !!


یکشنبه هفدهم  مه دوهزار پانزده


هوای اپسالا هم چنان سرد و بارانی است ، دیروز آفتابی شد و با مستر اولف از فرصت استفاده کرده و یک ساعتی پیاده رویم کردیم . تعریف کرد که هزار نهسد هفتاد  به دیدار یکی از همکلاسانش که مهندس است ودر عربستان سعودی کار می کرده رفته است ! گفتمش آی فرنگی  نجس اندر نجس  !!!! چرا تا کنون  به ما نگفتی  که حاجی  هستی !!

حاج اولف  از فقری که که در آنجا دیده و برایش آشنا نبود تعریف ها  کرد ... تا رسیدیم به وجود بی شمار کولی هایی  رومانیایی که در سوئد به گدایی مشغولند ، چیزی که در سوئد پیشتر ها نبوده و امروز در کنار هر فروشگاهی به چشم می خورند ..... البته  چندان خوش آیند مردم نیستند ! حتا آنها را به شکل یک شبکه  منظم می بینند !! حتا حاج اولف می گفت که با چشمان  آبی خودش دیده که یک ماشین اول صبح آنها در شهر پخش می کند !  البته دوستم فرامرز پیشتر  این اتهام به کولی ها را ردکرده است ....!!
''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''
کولی را در ایران باستان جت می نامیدند که با دستکاری عرب شد زط . البته  قرشمال ، سوزمانی هم نامیده شده اند  ، آنچه مراد این قلم است واژه زنگانه است که  شاید پیش از آمدن عرب به کولی ها گفته می شده است  ، شاید هم بازمانده دوره ی بهرام گور و آوردن شان از هند است ؟
میان واژه زنگانه فارسی و زیگه نر آلمانی و زیگه نره سوئدی و...پیوندی هست ...البته برخی آنرا
رخت یونانی هم می پوشانند !tsigan یونانی τσιγαν
 zigeuner آلمانی
zigenare سوئدی
 ‍Gypsy انگلیسی
цыган روسی

*شکار پیاده روی دیرروز  حاج آقا اولف عکسی  است که می بینید ! شاید بشود آنرا تنهایی نیمکت نام داد ؟ شایدم شط زرد !!!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد