یکشنبه هفدهم مه دوهزار پانزده
هوای اپسالا هم چنان سرد و بارانی است ، دیروز آفتابی شد و با مستر اولف از فرصت استفاده کرده و یک ساعتی پیاده رویم کردیم . تعریف کرد که هزار نهسد هفتاد به دیدار یکی از همکلاسانش که مهندس است ودر عربستان سعودی کار می کرده رفته است ! گفتمش آی فرنگی نجس اندر نجس !!!! چرا تا کنون به ما نگفتی که حاجی هستی !!
حاج اولف از فقری که که در آنجا دیده و برایش آشنا نبود تعریف ها کرد ... تا رسیدیم به وجود بی شمار کولی هایی رومانیایی که در سوئد به گدایی مشغولند ، چیزی که در سوئد پیشتر ها نبوده و امروز در کنار هر فروشگاهی به چشم می خورند ..... البته چندان خوش آیند مردم نیستند ! حتا آنها را به شکل یک شبکه منظم می بینند !! حتا حاج اولف می گفت که با چشمان آبی خودش دیده که یک ماشین اول صبح آنها در شهر پخش می کند ! البته دوستم فرامرز پیشتر این اتهام به کولی ها را ردکرده است ....!!