تمامی ارزش ما در اندیشیدن است *
تورج پارسی
یک شنبه بیست و چهارم ژانویه دوهزار شانزده
تمامی ارزش ما در اندیشیدن است و شعر از کهنه سواران اقلیم اندیشه است به زبان دیگر از هم سن و سال های موسیقی است . یک جوری هم رخت سپید ساقی گیری بزم هستی را ارث برده است . چه تلخ و چه شیرین زندگی را می آزماید تا به تازگی برسد ، مرگ شعر در راه نرفتن ، نگاه نکردن و یک جا ماندنست . به همین دلیل که می باید در کلبه ی چوبین بودن . نماند بلکه به خانه ی شدن اسباب کشى کند و باز از بودن به شدن . این حکم فلسفی تازه شدن است و گریز از مطلق گرایی
به گفته ى رضا براهنى زیبایی شعر "در همزمان کردن ناهمزمانهاست در موزون کردن نا موزون ها ست " اگر شعرچنین توفیقی داشته باشد ، همیشگی و معاصر می شود ، جاری ، آشنا برای هر نسل در هر کوی و برزن جهان باکرانه .
اصولا در عرصه ی هنر آنچه برای انسان باشکوه و زاینده است و بتواند دوری را نزدیک کند و به غنای رویا و تخیل افزونی بخشد ، توجه ویژه می شود چرا که طلب می کند . با توجه به این خواست و ویژگی نمی توان برای آن حد و مرزی رسم کرد .
ودراینجای زمانست که کسی به نام شاعر مطرح می شود ، یعنی پس از زایش و راه رفتن شعر . آنچه از برشمرده ها برآیند می شود این است که به گفته ی Andrei vozneseneski "شاعر ناب وجود ندارد ". اما شعر ناب فراوان است که در همزمان کردن نا همزمان ها و در موزون کردن ناموزون ها آنچنان توفیق داشته است که گویی توانسته است به نفی نیستی قد علم کند . آنچه را در lysis ( دوستی ) جلد اول آثار افلاتون آمده است که شاعران ، پدران و رهبران ما در راه حقایقند از منظری دیگر به این قضیه نگاه شده است .
* بخشی از یک نامه است به شاعری در سال های پیش !