از دیروز تا همین حالا که به فرودگاه تهران رسیدم، هر که را دیدیم شیفتۀ شاهنامه و فردوسی بود و ایراندوست. پس آن خلایق کجا هستند
سفرنومچۀ تبریز
دکتر ابوالفضل خطیبی
دیروز به دعوت کارگاه شاهنامهخوانی تبریز برای یک سخنرانی با عنوان« قطعات و ابیات الحاقی شاهنامه» به آن دیار زرخیز عزیز سفر کردم. دوست نازنین و باصفایم دکتر سجاد آیدنلو هم از اورمیه آمده بود و به اتفاق میزبانان تبریزی به ویژه آقای جواد رنجبر، مسئول کارگاه، روز بسیار خوب و پرباری را گذراندیم.
تبریزیها در میزبانی سنگ تمام گذاشتند و ما را شرمندۀ محبتهای بیریا و بیشمار خود کردند. پیش از سخنرانی، از مقبرةالشعرا بازدید کردیم و سپس بیش از یک ساعت در خانۀ هنرمندان تبریز سخن گفتم از انگیزههای متفاوت شاهنامهخوانان و کاتبان در افزودن بیتها به شاهنامه و نیز ده ملاک و ضابطه برای تشخیص بیتهای الحاقی از اصلی که به ده فرمان موسی میمانست و بعد، پرسش و پاسخ. بعد از سخنرانی رفتیم کافه کتاب که یکی از فرهیختگان تبریزی به نام جلال شمعسوزان آن را اداره میکرد. در آنجا گپ و گفتهای دوستانهای بود دربارۀ شاهنامه و شعر معاصر فارسی. ما را به یک قهوۀ ترک مهمان کردند و چقدر چسبید و در عمرم قهوه به این خوشمزگی نخورده بودم. مگر همین قهوۀ ترک در تهران هم نیست؟! پس چرا به آن خوشمزگی نیست؟!
آقای شمع سوزان از روی مهر چند شماره از مجلۀ هویت را که ماهنامهای است دربارۀ هنر و ادبیات و خود آن را اداره میکند، به من اهدا فرمودند. با همان تورق کوتاه نیک دریافتم که سطح این مجله بالاتر از برخی نمونههای مشابه آن در پایتخت است. در شمارۀ دوم نقاشیهای منصور قندریز از عکسهای دوران جوانی زنده یاد بهمن سرکاراتی نظر مرا سخت به خود جلب کرد که پایینتر آنها را میبینید. بعد از کافه کتاب، سجّاد ما را به یک کباب تابهای مهمان کرد در جایی مخصوص و پس از آن، از رکس شیرینی سوغاتی خریدیم.
سجّاد میگوید: اگر کسی به تبریز بیاید و کباب تابهای نخورد و از رکس شیرینی نخرد و با یک پانتورک مکابره نکند، مثل اینکه به تبریز نرفته است. با اینکه من سرم میخارد برای مکابره، در سفرم حتی یک پانتورک هم ندیدم.
ا
؟ پس از شام، به شاهگلی رفتیم و چای نوشیدیم و گپ زدیم و به پرسشهای جدی و کمرشکن میزبانانمان دربارۀ شاهنامه پاسخ دادیم. من هرجا در پاسخ کم میآوردم، طرف را پاس میدادم به یار کمکیام سجّاد. من چندان اهل سفر نیستم، ولی از همین سفره یکروزه فهمیدم سفر گاهی چقدر لذّتبخش است، به ویژه سفری که پای سرورمان فردوسی و شاهنامه هم در میان باشد.