اسب سپید شیهمه مکش چون که ناز من
بر برگ گل روی چمن تاز خفته است
بم در خود رمبید !
تورج پارسی
پنجم دی ماه بود !!!!
امروز پنجم دی ماه برابر با ۲۶ دسامبر است در چنین روزی در سال ۱۳۸۲برابر با ۲۶ دسامبر ۲۰۰۳، پنج و نیم بامداد که مردم در خواب بودند زلزله ای با ۶/۶ ریشتهر شهر را ویران و مرگ پنجاهزارنفر و شایدم بیش و بیشتر از هم میهنان مارا به زیر خاک برد . در این زمین لرزه ارگ بم دوهزار پانسد ساله را که کهن سال ترین سازه گلی جهان نیز نابود کرد . امروز پنج و نیم بامدا برخاستم شمعی به یاد آنان افروختم و نوشته ای را که آنروز در نهایت غمگینی منتشر ساختم ،امروز باز نشر می دهم . با مهر همیشگی
کریسمس را به باورمندان آن در هرگوشه گیتی که می زیند شادباش می گویم ! به هم میهنان ارمنی مان هم شادباش می گویم ، آنها این آیین را در ششم ژانویه برگزار می کنند که با تاریخ همخوانی دارد ! با مهر همیشگی
درخت سایه دار ! نگرانم ساخته است و.......
دست به دامن " سایه " می شوم ! با مهر همیشگی
تورج پارسی
کار هر سینه نیست این " آواز "
سایه
سینه باید گشاده چون دریا
تا کند نغمه این چو دریا ساز
نفسی طاقت آزموده چو موج
که رود سد ره و برآید باز
تن توفان کش شکیبنده
که نفرساید از نشیب و فراز
بانگ دریا دلان چنین خیزد
کار هر سینه نیست این " آواز "
شراب خلر شیراز
مه ۲۰۱۴ است
تورج پارسی
این چندروزی که نزد روزبه بودم سرگرم خواندن اطلاعات جلد گرفته از سال ۱۳۰۵ تا ۱۳۲۰ شدم ! بسیار یاداشت برداشتم که کم کم ازآن استفاده خواهم کرد . این هم آگهی شراب " خلر شیراز " در روزنامه اطلاعات سال ۱۳۱۷ خورشیدی ، شایدم این همان آتش تابناکی است که حافظ هم از آن دوردست در ساقی نامه اش آورده است :
بیا ساقی آن آتش تابناک
که زردشت میجویدش زیر خاک
به من ده که در کیش رندان مست
چه آتشپرست و چه دنیاپرست / حافظ ساقی نامه
گزارشی از اناهیتا شمس درباره ی شراب و تاریخچه آن
دیشب به خوابم آمدی ، با چشم پر نگاهت
زنده شدم با دیدن آن چهره ی چو ماهـــــت
چشمان پر افسون تو پر خنده بود چو نرگس
نرگس ز شیراز آمده تا بنگرد نگاهت .......
مه هزار و نهسد و نود و هفت
تورج پارسی